ظلم، نابرابری و تبعیض، همیشه تهدیدکننده تمدن بشری و حکومت های حاکم بر ملل بوده است. ازاین رو، بحث از مفهوم عدالت و سازوکار اجرای آن در جامعه، همواره کانون توجهات اندیشمندان و حاکمان سیاسی بوده است. با پیشرفت علوم و فناوری در جهان و گسترش روابط بین الملل، بحث از عدالت در سطح روابط بین ملت ها و کشورها اهمیت بیشتری یافت. با پیدایش انقلاب های صنعتی و پیشرفت علوم و فناوری در برخی از کشورها و تفکیک کشورهای جهان به کشورهای پیشرفته، در حال توسعه و عقب مانده، بحث از عدالت جهانی اهمیت بسزایی پیدا کرد؛ زیرا کشورهای پیشرفته به خود اجازه هرگونه چپاول و غارت به دیگر کشورها را می دهند و انواع ظلم ها و بی عدالتی ها را در حق آنها اعمال می کنند.
محاصره و تحریم اقتصادی یکی از این بی عدالتیهاست که در کشور ما پدیده نوظهوری نیست و از روزهای نخستین انقلاب اسلامی این تحریم ها با شدت و ضعف ادامه داشته است. امام خمینی(س) در سخنرانی هایشان مردم و مسئولین را برای عبور و تبدیل این تهدیدات به فرصت راهنمایی می نمودند و توانستند به خوبی جامعه ایران را در شرایط تحریم و جنگ هدایت کنند.
ایشان در فرمایشات خود به برنامه ریزی دشمنان برای از بین بردن هویت و شخصیت ایرانی-اسلامی ما و تبدیل آن به یک شخصیت وابسته اشاره می کنند و آن را بزرگ ترین صدمه از ناحیه دشمنان می دانند و می فرمایند:
« ما آن صدمه ای که از قدرتهای بزرگ خوردیم، باید بگوییم که بالاترین صدمه صدمه شخصیت بوده. آنها کوشش کردند که شخصیت ما را از ما بگیرند، و به جای شخصیت ایرانی- اسلامی، یک شخصیت وابسته اروپایی، شرقی، غربی به جایش بگذارند؛ یعنی تربیت فاسدی که در رژیم سابق بود و بتدریج داشت قوت می گرفت، این بود که از همان کودکستان شروع کنند به این برنامه اطفال ما را از همان جا زمینه تبدیلشان به یک موجود وابسته فراهم کنند، تا برود به مرتبه بالا مثل دبیرستان؛ و بعد هم بالاتر از او.
در طول این مدتها که ایران مبتلا به این بوده است این بیماری در او پیدا شده است که ما نمی توانیم کار بکنیم. ما همه چیز را باید از خارج بیاوریم، و یا استمداد کنیم از آنها. اگر یک آپاندیس را می خواهیم عمل کنیم، طبیب از خارج بیاوریم، یا این را بفرستیم به خارج. ... این یک مسأله برنامه ریزی شده ای بود که شخصیت را بگیرند از این کشور. ... آنها می خواستند که اصلش همه مغزهایی که در ایران هست وابسته باشد؛ یعنی خود اطبا هم شخصیت خودشان را گم کنند، و به جای اینکه خودشان شخصیت داشته باشند، احاله کنند یک چیزهایی را به خارج، خوف اینکه ما نمی توانیم.
شما دیدید در این جنگ تحمیلی که پیش آمد و محاصره اقتصادی ما شدیم، خود ایرانیها خود ارتشیها این قطعات را درست کردند. اگر قبل از این بود، یکی از آن قطعات را نمی توانستند درست کنند؛ از باب اینکه شخصیتشان را گم کرده بودند، می گفتند باید متخصص بیاید.» (صحیفه امام، ج14، ص 114)
ایشان از تحریم و محاصره اقتصادی به هدیه یاد می کنند و اعتقاد دارند که این تحریم ها و محاصره های اقتصادی باعث به کار افتادن و فعال و پویا شدن نیروها و فکرهای راکد می شود. تبدیل تهدید محاصره و تحریم اقتصادی به فرصت خودباوری و خود کفایی و استقلال اقتصادی مهم ترین دغدغه ایشان است.
«من اعتقادم است که اگر ما در محاصره اقتصادی یک ده سال، پانزده سال واقع بشویم شخصیت خودمان را پیدا می کنیم؛ یعنی همه مغزهایی که راکد بودند در آن وقت و نمی توانستند فعالیت بکنند به فعالیت می افتند. این طبیعی است که اگر یک نفر آدم یک جایی نشسته و همه چیز او را می آورند تقدیمش می کنند این فکرش به کار نمی افتد، حتی کاسب هم نمی تواند بشود! اگر یک آدمی بود که اول صبح چایش را و نانش را بیاورند، ظهر هم همین طور.
شب هم همین طور، هر احتیاجی هم داشت، هر چیزی بود، برآورده کردند، این نمی تواند دیگر هیچ کاری بکند، یک مرد فلجی می شود. اینها می خواستند که [در] این مملکت یک موجودات فلج بار بیاورند. تبلیغات دامنه دار و اعمال بسیار کوبنده بود که به ما حالی کنند که شماها نمی توانید! شماها نمی آید ازتان هیچ کاری. از آن طرف هم از آنجا هر چیزی بیاورند و متخصصین از خارج وارد کنند، و هر چیزی که احتیاج دارند راجع به هر امری از خارج بیاورند. وقتی که یک ملتی دید که خارج همه چیزش را دارد اداره می کند و دیگر احتیاجی ندارد، این به فکر نمی افتد که خودش احتیاجش را رفع کند.
آن روزی که این ملت فهمید که اگر ما جدیت نکنیم برای کشاورزیمان، جدیت نکنیم، برای صنعت نفتمان، جدیت نکنیم برای کارخانه های خودمان، از بین خواهیم رفت و کسی نیست که به ما بدهد، وقتی این احساس پیدا شد در یک ملتی که من خودم باید هر چیز می خواهم تهیه کنم، دیگران به من نمی دهند، این احساس اگر پیدا شد، مغزها به راه می افتد و متخصص پیدا می شود در هر رشته ای و بازوهایی که هر عملی را می توانند انجام بدهند به کار می افتند: کشاورزی را خودشان درست می کنند؛ کارخانه ها را خودشان راه می اندازند.
چنانچه می بینید که کارخانه ها را راه انداخته اند- خودشان. در تلویزیون هم گاهی دیده می شود که خود راه انداخته اند، و یا ابتکاراتی کرده اند اینها. این ابتکارات از برکات این محاصره اقتصادی بود. اگر ما هر چیزی می خواستیم می فرستادند، جوانهای ما دیگر نمی رفتند دنبال اینکه خودمان بکنیم. هست دیگر! می خواهیم چه کنیم.
این محاصره اقتصادی را که خیلی از آن می ترسند، من یک هدیه ای می دانم برای کشور خودمان، برای اینکه محاصره اقتصادی معنایش این است که ما یَحْتاج ما را به ما نمی دهند. وقتی که ما یحتاج را به ما ندادند، خودمان می رویم دنبالش. ممکن است یک ده سالی زحمت بکشیم، ده سالی گرفتاری داشته باشیم، اما نتیجه آخرش این است که بعد از ده سال خودمان هستیم؛ دیگر احتیاج به اینکه دست دراز کنیم طرف این مؤسسه یا آن مؤسسه یا آن کشور و این کشور نیستیم.» (همان، ص114-116)
امام امت با یادآوری مصادیقی از اقتصاد مقاومتی باور به خود را در کانون توجهات قرار می دهند:
« عمده این است که ما باور کنیم که خودمان می توانیم. اول هر چیزی، این باور است که می توانیم این کار را انجام بدهیم. وقتی این باور آمد، اراده می کنیم. وقتی این اراده در یک ملتی پیدا شد، همه به کار می ایستند، دنبال کار می روند. در هر صورت، این باور را [که ما نمی توانیم] باید از گوش [و] مغز خودمان بیرون کنیم. ... یک ملت وقتی یک چیزی را بخواهد، این خواهد شد- و اینها الآن در صدد این هستند که آن مسأله را باز پیش بیاورند: مسئله اینکه ما خودمان نمی توانیم.» (همان، ص116-118)
امام خمینی (س) نقشه های شوم استکبار در تحریم اقتصادی را بی اثر می دانند و می فرمایند:
«اداره کنندگان کاخ سفید باید بدانند که دنیا عوض شده است، و قدرتهای شیطانی از حربه های استعماری کهنه و نو خلع سلاح شده اند. کارگزاران سیاست امریکا باید طرز تفکر و سیاستهای خود را تغییر دهند. و گمان نکنند اداره کل جهان در دست آنهاست، و همه کشورها چشم و گوش بسته در اختیار آنان هستند. باید توجه کنند که قطع رابطه و تحریم اقتصادی و لیستهای دروغین آنها دنیا را بر کشوری تنگ نخواهد کرد.» (صحیفه امام؛ ج 18، ص 330)
« تا کنون ندیدند یک حکومتی که وقتی که جنگ بشود همه مردم جنگجو هستند. وقتی که محاصره اقتصادی بشود افکار همه مردم توجه به این پیدا می کند که ما باید خودکفا باشیم و متخصصین ما مشغول می شوند و افکار خودشان را به راه می اندازند و قدرت خودشان را به راه می اندازند و ایران را مستغنی میکنند از خارج.» (صحیفه امام؛ ج 16، ص 104)
«چنانچه امروز وفادارید در وفاداری استقامت کنید که شما را و کشور و ملت شما را از ننگ وابستگیها و پیوستگیها به قدرتهایی که همه شما را جز برای بردگی خویش نمی خواهند و کشور و ملت عزیزتان را عقب مانده و بازار مصرف و زیر بار ننگین ستم پذیری نگه میدارند نجات می دهد. و زندگی انسانی شرافتمندانه را ولو با مشکلات بر زندگانی ننگین بردگی اجانب ولو با رفاه حیوانی ترجیح دهید.... این جنگ و تحریم اقتصادی و اخراج کارشناسان خارجی، تحفه ای الهی بود که ما از آن غافل بودیم.» (صحیفه امام؛ ج 21، ص 432)
رهبر معظم انقلاب می فرمایند:
«امروز نقشه دشمن این سه چیز است: فشار اقتصادی، فشار روانی، و فشار عملی؛ هدف هر سه نوع فشارهای دشمن هم سیطره بر کشور عزیز ما ایران است، همچنان که بر بعضی از کشورهای بدبخت روسیاه منطقه سیطره و تسلّط دارد.
فشار اقتصادی، تحریم است، جلوگیری از همکاری کشورها در زمینه های اقتصادی با ما است؛ این فشارها را وارد می کنند. نتیجه ای که آنها می خواهند از فشار اقتصادی بگیرند، این را درست توجّه کنید! مسئله آنها از فشار اقتصادی و تحریم، صرفاً زیر فشار قرار دادنِ دستگاه دولت و حکومت نیست؛ می خواهند ملّت ایران را به ستوه بیاورند به خیال خودشان؛ می گویند ملّت ایران را به ستوه بیاوریم تا نظام اسلامی ناچار بشود تسلیم زورگویی های ما بشود؛ هدفشان این است. نه ملّت را شناختند، نه نظام را شناختند؛ این فشار اقتصادی است با این هدف، که این هدف به توفیق الهی و به فضل الهی و با تلاش مسئولین و با همّت مردم، انشاءالله بکلّی ناکام خواهد ماند. » (تحریم اقتصادی)
.
انتهای پیام /*