خداوند بر مردم دو حجت قرار داده است. یکی حجت باطنی که عقول بشری است و دیگر حجت ظاهری که انبیاء و ائمه ـ علیهم السلام ـ هستند. (ابعاد گوناگون حضور فرهنگ عاشورا در شخصیت امام خمینی، ص 37-59 ) عقل در اثر پیروی از هواهای نفسانی و کشمکشهای دنیایی دچار اشتباه می شود، بنابراین، به حجت ظاهری -انبیا و ائمه(ع)- نیاز دارد. با توجه به آیات قرآن می توان موارد ذیل را از اهداف انبیا ذکر کرد:
1ـ تزکیه و تعلیم: لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَی الْمُؤمِنینَ اِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ ٰایاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ اِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبِینٍ. (عمران / 164)
خداوند بر مؤمنان منت نهاد، هنگامی که در میان آنان پیامبری از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنها بخواند و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد، هرچند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند.
2ـ برقراری قسط و عدل: «لَقَدْ اََرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ اََنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزان لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ اََنْزَلْنا الْحَدید فیهِ بَأْسٌ شدیدٌ وَ مَنٰافِعُ لِلنَّاسِ وَ لیَعلَمَ اللَّهُ منْ یَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بالْغَیب اِنَّ اللَّهَ قَوِیٌٌّ عزِیز».( حدید / 25)
ما رسولان خود را با دلیل روشن فرستادیم، و با آنان کتاب آسمانی و میزان (شناسایی حق از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند، و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است، تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری می کند بی آنکه او را ببینند، همانا خداوند قوی و شکست ناپذیر است.
3ـ خارج کردن مردم از ظلمت به سوی نور: «هُوَ الَّذی یُنَزِّلُ عَلی عَبْدِهِ ایاتٍ بَیِّناتٍ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ اِلی النورِ و اِنَّ اللَّه بِکُمْ لَرَوُُفٌ رَحیمٌ». (حدید /9)
او کسی است که آیات روشنی بر بنده اش (محمد«ص») نازل می کند تا شما را از تاریکیها به سوی نور برد و خداوند نسبت به شما مهربان و رحیم است.
4ـ دعوت به معروف و نهی از منکر و دور کردن مردم از خرافات: «اَلَّذینَ یَتَّبِعُونَ اَلرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّی الَذی یَجِدُونَهُ مَکتُوباً عِنْدَهُمُ فیِ التَوْریةِ وَ الْاِنْجیلِ یَأْمرهُمْ بِالْمَعْروفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطیباتِ وَ یُحَرِّم عَلَیْهم الْخَبائِثِ وَ یَضَع عَنْهُم اِصْرَهُمْ وَ الْاََغْلالَ الَّتی کانَتْ عَلَیهِم فَالَّذینَ امَنُوا به وَ عزَّروُهُ وَ نَصَروُهُ وَاتَّبَعوُا النُّورَ الَّذی اُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»( اعراف / 156).
آنان که از فرستادۀ (خدا) پیامبر(ص) پیروی می کنند، پیامبری که صفاتش را در تورات و انجیلی که نزدشان است، می یابند آنها را به معروف دستور می دهد و از منکر باز می دارد. اشیاء پاکیزه را بر آنان حلال می شمرد، و ناپاکیها را تحریم می کند و بارهای سنگین و زنجیرهایی را که بر آنها بود (از دوش و گردنشان) برمی دارد، پس کسانی که به او ایمان آوردند، و حمایت و یاریش کردند، و از نوری که با او نازل شده پیروی نمودند، آنان رستگارانند.
5ـ زنده کردن مردم و هدایت به سوی تکامل: یٰا أَیُّهَا الَّذینَ ٰامَنُوا اسْتَجِیبُوا للَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ(انفال / 24).
ای کسانی که ایمان آورده اید دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید، هنگامی که شما را به سوی چیزی می خواند که شما را حیات می بخشد.
6ـ مبارزه با ظلم و ستم و حمایت از مظلومین: «وَ اِذْنادی رَبُّکَ مُوسٰی اَنِ ائتِ الْقَوْمَ الظّٰالِمینَ قَومَ فِرعُونَ». (شعراء/9) (به خاطر بیاور)
هنگامی را که پروردگارت موسی را ندا داد که به سراغ قوم ستمگر برو، قوم فرعون... و می بینیم که حضرت موسی(ع) هر کجا می رفت با فرعون و ظلم ظالمین مبارزه می کرد و از مظلومین حمایت می نمود.
روح دعوت همۀ انبیا و اولیا نفی هرگونه استعمار، استثمار، استکبار و استبداد بوده است. امام حسین(ع) این اهداف را دنبال نموده و در وصیتنامه خویش به برادرش محمد حنفیه بعد از شهادت به یگانگی خدا و رسالت حضرت محمد(ص) و روز معاد می فرماید: وَ انّی لَمْ اَخْرُجْ اَشراً وَ لا بَطَراً وَ لا مُفْسِداً وَلا ظالِماً وَ انّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِصْلاٰحِ فی اُمَّةِ جدّی(ص) اُریدُ اَنْ آمرُ بِالمَعْروفِ وَ اَنْهی عَنِِ المُنْکَرِ وَ اَسیرَ بِسیرَة جَدّی وَ اَبی عَلَیّ بْنِ اَبیطالِب(ع). (مقتل خوارزمی، ج 1، ص 188. )
من نه از روی خودخواهی و یا برای خوشگذرانی و نه برای فساد و ستمگری از مدینه خارج می گردم، بلکه هدف از این سفر امر به معروف و نهی از منکر و خواسته ام از این حرکت اصلاح مفاسد و زنده کردن سنت و قانون جدم رسول خدا(ص) و پدرم حضرت علی بن ابی طالب (ع) است.
امام راحل با شعار "لا تُظْلِمُونَ و لا تظْلَمُون" است. (صحیفه امام؛ ج14، ص81) یعنی نه ظلم و ستم کنید و نه زیر بار ستم بروید، از این مکتب و روش درس گرفته و همان راه را ادامه داده و فرمود: «سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- از همان روز اول که قیام کردند برای این امر، انگیزه شان اقامه عدل بود. فرمودند که، می بینید که معروف، عمل بهش نمی شود و منکر، بهش عمل می شود. انگیزه این است که معروف را اقامه کند و منکر را از بین ببرد، انحرافات همه از منکرات است، جز خط مستقیم توحید هر چه هست منکرات است، اینها باید از بین برود و ما که تابع حضرت سید الشهدا هستیم باید ببینیم که ایشان چه وضعی در زندگی داشت، قیامش، انگیزه اش نهی از منکر بود که هر منکری باید از بین برود. مِن جمله قضیه حکومت عدل، جور، حکومت جور باید از بین برود» (صحیفه امام، ج21، ص: 1)
معمار کبیر انقلاب با اتکا به اصل ایمان و عقیده و تبعیت از پیشوایان دین به همراه ملت خویش انقلاب اسلامی را به ثمر رساندند که مدیون و مرهون عاشورا و درسی است که مردم از امام حسین(ع) آموختند.
« ما باید همه متوجه این معنا باشیم که اگر قیام حضرت سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- نبود، امروز هم ما نمی توانستیم پیروز بشویم. تمام این وحدت کلمه ای که مبدأ پیروزی ما شد، برای خاطر این مجالس عزا و این مجالس سوگواری و این مجالس تبلیغ و ترویج اسلام شد.» (صحیفه امام، ج 17، ص: 55)
امام حسین (ع) در موارد مختلف و به مناسبتهای گوناگون از مدینه تا کربلا با یاران سخن می گفت و آنان را از راهی که انتخاب کردند آگاه می کرد:
«... آگاه باشید که هر یک از شما حاضر است در راه ما از خون خویش بگذرد و جانش را در شهادت و لقای پروردگار نثار کند، آماده حرکت با ما باشد که من فردا صبح حرکت خواهم کرد...». (لهوف، ص 53)
«برادرم! اگر در تمام این دنیای وسیع هیچ پناهگاه و ملجأ و مأوایی نباشد، باز هم من با یزید بن معاویه بیعت نخواهم کرد...». (لهوف، ص 65)
«مردم! پیامبر خدا(ص) فرمود: هر مسلمانی با سلطان زورگویی مواجه گردد که حرام خدا را حلال می کند و پیمان الهی را درهم می شکند، یا نسبت به قانون پیامبر مخالفت می کند و در میان بندگان خدا راه گناه و معصیت و عدوان و دشمنی در پیش می گیرد، ولی او در مقابل چنین سلطانی، با عمل و یا با گفتار اظهار مخالفت ننماید؛ بر خداوند است که این فرد (ساکت) را به محل همان طغیانگر و آتش جهنم داخل کند». (کامل ابن اثیر، ج 3، ص 280)
در عصر حاضر امام (س) با پیروی از مقتدایش فرمود:
« تمام مقصد ما مکتب ماست و مسلمانهای ما برای مکتب ماست که این طور قدرت دارند. و این طور در مقابل دیگران می ایستند. اگر چنانچه سایر ممالک اسلامی هم مکتب خودشان را حفظ کنند - این مکتب اسلام را- اگر مکتب اسلام را حفظ بکنند، مطمئن باشند که هیچ قدرتی به آنها آسیب نمی رساند.» (صحیفه امام، ج 13، ص: 77)
« ملت عظیم الشأن در سالروز شوم این فاجعه انفجارآمیزی که مصادف با 15 خرداد 42 بود با الهام از عاشورا آن قیام کوبنده را به بار آورد. اگر عاشورا و گرمی و شور انفجاری آن نبود، معلوم نبود چنین قیامی بدون سابقه و سازماندهی واقع می شد. واقعه عظیم عاشورا از 61 هجری تا خرداد 61 و از آن تا قیام عالَمی بقیة اللَّه- ارواحنا لمقدمه الفداء- در هر مقطع انقلاب ساز است . آن روز یزیدیان با دست جنایتکاران گور خود را کندند و تا ابد هلاکت خویش و رژیم ستمگر جنایتکار خویش را به ثبت رساندند، و در 15 خرداد 42 پهلویان و هواداران و سردمداران جنایتکارشان با دست ستمشاهی خود گور خود را کندند و سقوط و ننگ ابدی را برای خویش به جا گذاشتند، که ملت عظیم الشأن ایران بحمد اللَّه تعالی با قدرت و پیروزی بر گور آتشبار آنان لعنت می فرستد.» (صحیفه امام، ج 16، ص: 290)
استقامت در میدان عمل و صبر و بردباری امام حسین (ع) در روز عاشورا و کلام آخر ایشان که فرمود: «در مقابل قضا و قدر تو شکیبایم ای پروردگاری که به جز تو خدایی نیست. ای فریادرس دادخواهان، که مرا جز تو پروردگار و معبودی نیست، بر حکم و تقدیر تو صابر و شکیبایم» (مقتل مقرّم، ص 344)، در تمامی مراحل انقلاب اسلامی ایران وظیفه و تکلیف تعریف شد و مردم به این امر مهم دعوت شدند.
«شما پیرو پیشوایانی هستید که در برابر مصایب و فجایعْ صبر و استقامت کردند، که آنچه ما امروز می بینیم نسبت به آن چیزی نیست. پیشوایان بزرگوار ما، حوادثی چون روز عاشورا و شب یازدهم محرم را پشت سر گذاشته اند و در راه دین خدا یک چنان مصایبی را تحمل کرده اند. شما امروز چه می گویید؟ از چه می ترسید؟ برای چه مضطربید؟ عیب است برای کسانی که ادعای پیروی از حضرت امیر- علیه السلام- و امام حسین- علیه السلام- را دارند، در برابر این نوع اعمال رسوا و فضاحت آمیز دستگاه حاکمه، خود را ببازند» (صحیفه امام، ج 1، ص: 166)
«ما باید این را، این پایگاه را حفظش بکنیم و فدا کاری را به مردم یاد بدهیم که باید فداکاری بکنید. فقط قضیه این نیست که ما برای سید الشهدا گریه کنیم، آن هم البته بزرگ است، لکن فداکاریهایش را باید حساب بکنیم. باید ارزش آن کاری که او کرده است و آن بساط ظلمی که به هم زده است، [بیان کنیم ] می خواستند بکشانند به کفر و آن مسائلی که یزید می خواست درست بکند، طبعاً همه را خنثی کرد ایشان.» (صحیفه امام، ج 17، ص: 45)
«صبر کلید ابواب سعادات و سر منشأ نجات از مهالک است. بلکه صبر بلیّات را بر انسان آسان می کند و مشکلات را سهل می نماید و عزم و اراده را قوّت می دهد و مملکت روح را مستقل می نماید. و جزع و بیتابی علاوه بر عاری که خود دارد و کاشف از ضعف نفس است، انسان را بی ثبات و اراده را ضعیف و عقل را سست می کند.» (شرح چهل حدیث، ص: 262)
« بر مسلمین است که این کار را بکنند. منتها توانستیم این کار را انجام بدهیم که الحمد للَّه؛ هم تکلیفمان را ادا کردیم هم به مقصد رسیدیم. نتوانستیم عمل بکنیم به تکلیفمان عمل کردیم؛ نماز خواندیم. حالا «چه شد» یعنی چه؟ خوب نماز خواندم، مبارزه و معارضه ای با ظلم کردیم، با ظالم کردیم؛ با کسی که می خواسته یک مملکتی را خراب کند و خراب کرده است و همه مصالح مسلمین را زیر پا گذاشته و به کفار داده است، با این جنگ و نزاع کردیم؛ خون دادیم؛ خون گرفتیم؛ همه این کارها را کردیم اما تکلیف بوده است که کردیم. رسیدیم به مقصدْ الحمد للَّه، نرسیدیم به مقصدْ تکلیفمان را ادا کردیم. هیچ باکی از این مطلب نداریم و ان شاء اللَّه می رسیم.» (صحیفه امام، ج 5، ص: 25)
«اگر ما به تکالیفی که خدای تبارک و تعالی برای ما تعیین فرموده است عمل بکنیم، باکی از این نداریم که شکست بخوریم، چه از شرق و چه از غرب و چه از داخل چه از خارج و اگر به تکالیف خودمان عمل نکنیم، شکست خورده هستیم؛ خودمان، خودمان را شکست دادیم.» (صحیفه امام، ج 15، ص: 70)
« هر چه روز عاشورا سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- به شهادت نزدیکتر می شد، افروخته تر می شد. جوانان او مسابقه می کردند برای اینکه شهید بشوند. همه هم می دانستند که بعد از چند ساعت دیگر شهیدند. مسابقه می کردند آنها؛ برای اینکه آنها می فهمیدند کجا می روند، آنها می فهمیدند برای چه آمده اند. آگاه بودند که ما آمده ایم ادای وظیفه خدایی را بکنیم، آمدیم اسلام را حفظ بکنیم. اسلام از همه چیز عزیزتر است.» (صحیفه امام، ج 15، ص: 9)
منبع: از مدینه تا کربلا از فیضیه تا جماران
.
انتهای پیام /*