‏     آمادگی همۀ اقشار ملت برای حفظ اسلام   ‏

‏ ‏

‏و آنی که به ملت عرض می کنم این است که توجه داشته باشد ملت، که دشمنهای اسلام و دشمنهای کشور شما، از هر راهی استفاده می خواهند بکنند. این راههایی که‎‎‎‏ خوب، دیده اید که واضح است که توطئه ها بکنند، و مثلاً شلوغیها بکنند و فسادها بکنند و ‏‎‎‎‎ ‎‎‎‎‏ اینها را که می دانید. راه دیگری که الآن در نظر آنهاست این است که این مراکزی که مربوط به ربط روحانیت و ملت است، این مراکز را سست بکنند و کم کم از بین ببرند. وسوسه کنند به اینکه این آخوندها که از آنها کاری نمی آید، می روید توی مسجد چه کنید؟ برویم راهپیمایی کنیم. خوب، راهپیمایی سر جای خودش اما مسجد محلی است که از مسجد باید امور اداره بشود. این مساجد بود که این پیروزی را برای ملت ما درست کرد. این مراکز حساسی است که ملت باید به آن توجه داشته باشند. اینطور نباشد که خیال ‏‎‎‎‎ ‎‎‎‎‏ کنند که حالا دیگر ما پیروز شدیم دیگر مسجد می خواهیم چه کنیم. پیروزی ما برای ‏‎‎‎‎ ‎‎‎‎‏ ادارۀ مسجد است. ما اگر نماز نباشد و آداب اسلامی نباشد، چه داعی داریم که بیاییم ‏‎‎‎‎ ‎‎‎‎‏ خودمان را به مهلکه بیندازیم و وارد این امور بشویم؟ ما برای اسلام این کارها را می کنیم و شما، شما ملت برای اسلام قیام کردید، و برای اسلام اینهمه زحمت کشیدید و دارید می کشید. مراکزی که مراکز بسط حقیقت اسلام است، بسط فقه اسلام است و آن مساجد است، اینها را خالی نگذارید. این یک توطئه است که می خواهند مسجدها را کم کم خالی کنند. دیگر چهار نفر آدمی که معلوم نیست اصلاً به مسجد و به اسلام و به اینها ‏‎‎‎‎ ‎‎‎‎‏ اعتقادی داشته باشد، یا معلوم است که ندارد، امام جماعت ایستاده آنجا نماز می خواهد ‏بخواند، این هم چند نفر برمی دارد می آید آن طرف، یکی اشان می ایستد جلو، باقی شان ‏‎‎‎‎ ‎‎‎‎‏ نماز می خوانند. این نماز نیست. با این نماز می خواهند اسلام را بشکنند. روحانیون باید ‏‎‎‎حفظ حیثیت خودشان را بکنند و خدای نخواسته کاری نکنند که بین ملت یک طور‎ ‎‎‎‎‏ دیگری وجهۀ روحانیت نمایش داده بشود. مردم موظفند که مساجد خودشان را، ‏‎‎‎‎ ‎‎‎‎‏ مراکزی که مربوط به روحانیت است حفظ کنند. همان نقشۀ زمان رضاخان الآن شروع شده است. آن وقت هم یکی یکی آمدند، کم کم، کم کم آمدند وارد شدند. شعرای آنها شروع کردند به شعر گفتن: «تا آخوند و قجر هست در این مملکت، این کشور دارا به جایی نمی رسد». شاعرشان اینطور می گفت. حالا من شعرش را نمی خواهم بخوانم. ‏‎‎‎‎‎‎‎‎‏ مقالاتی که می نوشتند مقالاتی بود که به ضد روحانیت بود. و آن وقت با کمال وقاحت می نوشتند و تبلیغات می کردند. همۀ گروهها را وادار کرده بودند که به ضد این طایفه ‏‎‎‎‎ ‎‎‎‎‏ وظایف خودشان را انجام بدهند؛ یعنی وظایف انگلیسها را آن وقت. اصلاً رضاخان را ‏‎‎‎‎ ‎‎‎‎‏ آورده بودند برای اینکه، این را تشخیص داده بودند که یک آدم قلدری است، و اول هم یک نفر روزنامه نویس را، «سیدضیاء» را همراهش آوردند، و بعد هم او را بیرونش کردند و خود این را گذاشتند که یک آدم قلدری است، می تواند کارها را انجام بدهد. اولاً سواد ندارد، مراتب چیزهای سیاسی را نمی داند، و ثانیاً آدم قلدری است، هر کاری به او بگویند می کند. این در آن وقت آن نقشه ای‏‏ [ ‏‏ بود ‏‏ ] که آنها کشیده بودند، و احتیاط ‏‎‎‎‎ ‎‎‎‎‏ این بود که مبادا آخوندها یک کاری بکنند. حالا که دیدند آخوندها با دعوت خودشان و ‏‏ با همراهی همۀ قشرهای ملت از دانشگاه گرفته تا بازار تا کارگر و تا کشاورز، همۀ اینها با هم بودند، و یک همچو کار بزرگی را کردند، حالا بیشتر از آن وقت درصدد هستند. اگر ‏‎‎‎‎ ‎‎‎‎‏ آن وقت یک طرحی بود برای اینکه مبادا یک همچوچیزی بشود، حالا فهمیدند که یک همچو چیزهایی می شود. حالا فهمیدند که اگر آخوند و دانشگاهی و دیگر قشرها با هم باشند یک همچو کار بزرگی، یک همچو کارهای بزرگی می کنند. حالا بیشتر درصدد هستند که ملت را از این طایفه جدا کنند، و دانشگاه را از مدرسه جدا کنند، و بلکه همه ‏‎‎‎قشرها را با هم بدبین کنند و به جان هم بیندازند. ‏

‏ ‏ ‏ امروز وظیفه هست برای همۀ ما، ملت ما باید این وظیفه را انجام بدهد. امروز روزی است که قدرتهای بزرگ با توطئه های داخل و خارج می خواهند این نهضت را بکلی به هم بزنند، و اسلام را که الآن از آن ضربه دیدند زیرپا بگذارند، و قطع کنند ریشه های او ‏‎‎‎را. امروز همۀ اهالی مملکت ما و کشور ما باید به حال آماده باش باشند. نروید سراغ زمین‎‎‎‏ و ـ نمی دانم‏ـ این چیزهایی که مال دنیاست. اینقدر دنبال این چیزها نروید. شما باید اسلام را حفظ کنید. در پناه اسلام همۀ این چیزها را هم داشته باشید. اگر اسلام را از دست شما بگیرند، خیال نکنید که اسلام را که گرفتند یک ملتی می گذارند و یک ملیتی که این ‏آقایان ملت گراها، هی دهن خودشان را پر می کنند، ملت، ملت! اگر اسلام را از دست شما گرفتند و آخوند و ملت را جدا کردند، شما چهار نفر ملی نمی توانید هیچ کاری بکنید، اگر‎‎‎‏ بین شما امثال بختیار نباشد و حال اینکه ممکن است باشد، اینقدر تفرقه ایجاد نکنید. ای آقایان نویسندگان! اینقدر تضعیف نکنید روحانیت را.


http://www.imam-khomeini.ir/fa/a143772/


ای آقایان روشنفکران! اینقدر مملکت را از این طرف به آن طرف نکشید تا اینکه خدای نخواسته بیایند همه تان را ‏‎‎‏عذرتان را بخواهند. با هم باشید. آماده باشید. ملت باید آماده باشد برای این اموری که دارد پیش می آید، که آن روزی که خدای نخواسته فرض کنید فانتوم آنها آمد و اینجا را خراب کرد و من هم رفتم سراغ کارم، ملت دستش باز و با مشت محکم حفظ بکند اسلام را. روحانی، بازاری، کارگر، کشاورز، کارمند، قوای مسلح، همه باید حال آماده باش ‏داشته باشند. ما اگر حالا در بین راه که هستیم و اینهمه توطئه الآن هست، اگر فراموش کنیم‎‎‎‏ نهضت را، اگر فراموش کنیم انقلاب را و برویم سراغ کارمان، هر کدام برویم سراغ شغلی که داریم و حاضر نباشیم در صحنۀ سیاست، و خودمان را مجهز نکنیم برای حفظ این مملکت اسلامی و حفظ اسلام، خدای نخواسته یکوقت به کارهای بد خواهد رسید. و ممکن است که البته نمی توانند ان شاءالله که کاری انجام بدهند، لکن تأخیر می توانند بیندازند. شما ببینید که الآن هر کاری که می خواست در این مملکت انجام بگیرد، یک جبهه هایی در مقابلش ایستاد که نگذارد، شلوغکاری کردند لکن نتوانستند. من نمی گویم که می توانند، نمی توانند. اگر این فانتومها هم بلند شده بود که اینها می خواستند چه بکنند، پدر اینها را در می آوردند. ‏

‏ ‏

منبع: صحیفه امام؛ ج 13، ص 16 - 18‏

‎ ‎

. انتهای پیام /*