در قرآن کریم و احادیث معصومان(ع)، حقیقت قرآن با اوصافی نظیر نور و ضیاء[1]، درمان[2] و شفاء[3]، حق و حقیقت[4]، رشد[5] و هدایت[6]، دلیل[7] و برهان[8]، فاصل[9] و فرقان[10] و در یک جمله در بردارنده همه‏ فضایل و خوبی‏ها معرفی  شده  است. پس انس با قرآن، در حقیقت انس با نور، حق، حقیقت، هدایت و برهان است.

انس انسان به چیزی بدین معناست که از آن، هیچ وحشت و اضطرابی ندارد و همراه با آن به آرامش می رسد. انسان کمال طلب، فقط به امور مادی بسنده نمی کند و لذا به سوی هدف های والاتر که همان امور معنوی است گام برمی دارد. از این رو وحشت و تنهایی خود را در پناه امور معنوی، زایل می کند.

«انس» اغلب در اثر مراوده همیشگی به دست می آید. انسان در اثر مراوده پیوسته با چیزی خو می گیرد و انیس آن می شود و در همراهی با آن به آرامش و اطمینانی می رسد که در همراهی با غیرآن نمی یابد.

 لازمه انس با چیزی شناخت آن است و پس از شناخت، مراوده پیوسته با آن. مراوده پیوسته و همراهی با قرآن باعث شناخت قرآن می شود و شناخت قرآن نیز منجر به ایجاد رابطه ای آرام بخش و اطمینان آفرین در انسان می شود و این آرامش و اطمینان باعث تداوم همراهی و انس با قرآن می گردد.

 انس با قرآن به معنای ایجاد ارتباطی آرامش بخش و اطمینان آفرین با آن است که شناخت و تداوم و عدم توقف در مسیر رابطه با آن، لازم و بلکه ستون اصلی آن است.

انس با قرآن علاقه و اشتیاقی آمیخته با عشق و معرفت است که این اتصال و به هم پیوستگی را محقق می سازد.

بر اساس آنچه ذکر شد مسلّم آن است که انس با قرآن مفهومی فراتر از قرائت صرف است، چرا که خوگرفتن و همدم شدن با قرآن و آرامش یافتن و اطمینان یافتن از آن با صرف قرائت قرآن حاصل نمی شود. هر چند قرائت قرآن در این هدف بی تأثیر نیست و به عنوان قدم اول محسوب می شود. پس می توان گفت انس با قرآن یعنی آموختن قرآن، قرائت قرآن، فهم قرآن و در آخر عمل به قرآن. بنابراین زنجیره به هم پیوسته انس با قرآن زمانی تحقق می یابد که موجب تغییر در رفتار انسان شود، بدان صورت که فرد فرد جامعه و به تبع آن تمام جامعه به آرامشی معنوی دست یابند و از ناآرامی های فردی و اجتماعی به دور شوند.

اهمیت و ضرورت انس با قرآن

در تربیت دینی، انس با قرآن ضرورتی اجتناب ناپذیر است؛ چنان که در هر یک از مباحث دنیایی و آخرتی، فردی و اجتماعی، عملی و اعتقادی و... که به بحث بنشینیم به آن منتهی می شویم. سعادت دنیا و آخرت ما، خوشبختی فرد و جامعه ما، اصلاح عمل و اعتقاد ما و... همه و همه در پرتو الگوگیری از منبع عظیم وحی و در یک کلام، در سایه انس با قرآن شکل می گیرد.

خداوند از زبان پیامبرش درباره انس با قرآن و مقام صالحان می فرماید:

انّ وَلِیّیَ اللهُ الّذِی نَزَّلَ الْکِتابَ وَهُوَ یَتَوَلَّی الصّالِحینَ”؛[11] بی تردید سرور من آن خدایی است که قرآن را فرو فرستاد و همو دوست دار شایستگان است.

این آیه کریمه دربرگیرنده چند نکته به هم پیوسته است؛ زیرا می فرماید خدا دوست و سرپرست رسول است؛ همان خدایی که کتاب را نازل فرموده و دوست و سرپرست صالحان نیز هست. با توجه به این ارتباط می توان این گونه استنباط کرد که شرط دوستی و ولایت خداوند، صالح بودن انسان است. به تعبیر دیگر بهترین راه صلاح، انس با قرآن است و اگر کسی به قرآن عمل کند صالح می شود. دوستی و سرپرستی خداوند نیز در راه قرآن محقق خواهد شد.[12]

دل دادگان به مکتب قرآن در پناه آیات آسمانی قرآن، کسب آرامش و اطمینان می کنند. آنان در سایه بهره گیری از انوار قدسیه آن، نور را از ظلمت و راه را از چاه باز می شناسند، چرا که خورشید منور قرآن، تجلی الهی برای انسان است؛ نور و رحمت و هدایت است و انذار و تبشیرش چراغی است فرا راه ظلمت بی خدایی انسان.

دل دادگان به قرآن چنان چه خود قرآن فرموده «هرگاه آیات پروردگارشان به آنها گوشزد شود کر و کور روی آن نمی افتند.»[13] بلکه «در شب بر پا ایستاده مشغول نمازند، قرآن را جزء جزء و با تفکّر و اندیشه می‏خوانند، با قرآن جان خود را محزون و داروی درد خود را می‏یابند. وقتی به آیه‏ای برسند که تشویقی در آن است، با شوق و طمع بهشت به آن روی آورند، و با جان پر شوق در آن خیره شوند، و گمان می‏برند که نعمت‏های بهشت برابر دیدگانشان قرار دارد؛ هر گاه به آیه‏ای می‏رسند که ترس از خدا در آن باشد، گوش دل به آن می‏سپارند و گویا صدای بر هم خوردن شعله‏های آتش، در گوششان طنین‏ افکن‏ است».[14]

به راستی چرا چنیند؟ چرا آیات قرآن این چنین آنها را دگرگون می  سازد‍؟ و البته شاید بهتر است بپرسیم چرا چنین نباشند؟ مگر نه این است که رسول خدا فرمود:

«فَضْلُ‏ الْقُرْآنِ‏ عَلَی‏ سَائِرِ الْکَلامِ‏ کَفَضْلِ اللهِ عَلَی خَلْقِهِ»؛[15] برتری قرآن بر دیگر سخنان چون برتری خداوند بر مخلوقاتش است.

از همین روست که در کلام دیگری فرمود:

«الْقُرْآنُ مَأدُبَةُ اللهِ فَتَعَلَّمُوا مَأدُبَتَهُ مَا اسْتَطَعْتُم»؛[16] قرآن سفره گسترده الهی است؛ پس به قدر توان از آن توشه برگیرید.

اهمیت انس با قرآن در کلام امیرالمؤمنین(ع) به گونه ای دیگر بیان می شود. ایشان فقر و غنا را در بود و نبود قرآن تفسیر می کنند؛ قرآن را شفای دردها و یاری دهنده در سختی ها و اجابت کننده حاجات انسان معرفی می کنند. چنان که فرمودند:

«اعْلَمُوا أنَّهُ لَیْسَ عَلَی أحَدٍ بَعْدَ الْقُرْآنِ‏ مِنْ‏ فَاقَةٍ وَلا لأحَدٍ قَبْلَ الْقُرْآنِ مِنْ غِنًی فَاسْتَشْفُوهُ مِنْ أدْوَائِکُمْ وَاسْتَعِینُوا بِهِ عَلَی لأوَائِکُمْ فَإِنَّ فِیهِ شِفَاءً مِنْ أکْبَرِ الدَّاءِ وَهُوَ الْکُفْرُ وَ النِّفَاقُ وَالْغَیُّ وَ الضَّلالُ فَاسْألُوا اللهَ بِهِ وَتَوَجَّهُوا إِلَیْهِ بِحُبِّهِ وَلا تَسْألُوا بِهِ خَلْقَهُ إِنَّهُ مَا تَوَجَّهَ الْعِبَادُ إِلَی اللهِ تَعَالَی بِمِثْلِه»؛[17] آگاه باشید که برای کسی بعد از قرآن، فقری نخواهد بود و برای کسی قبل از قرآن، غنایی حاصل نیست. پس به جهت دردهایتان از قرآن شفا خواهید و به واسطه قرآن بر سختی ها یاری بجویید. چرا که در آن شفای بزرگ ترین دردها یعنی کفر، نفاق، تباهی و ضلالت است. پس به واسطه قرآن از خدا درخواست کنید و با عشق به قرآن به سویش روآورید و با وجود آن از خلقش چیزی نخواهید چرا که بندگان با چیزی همانند قرآن به سوی خدا روی نیاورده اند.

آری اگر کسی به دنبال بهترین سخن، داستان و موعظه و راست ترین گفتارهاست[18] و اگر برترین شفاعت کننده نزد خدا را می جوید،[19] همه و همه در زانو زدن در محضر نورانی قرآن و انس با آن مونس اطمینان بخش، جمع است.

 هر کس بتواند با قرآن انس بگیرد همه بیماری های اعتقادی و اخلاقی او درمان می شود. جهل را که بدترین بیماری ها است با علم درمان می کند. شک را با یقین، اندوه را با آرامش، ترس و هراس را با طمأنینه و اضطراب را با ثبات عزم برطرف می سازد.

از همین رو خداوند سبحان، مؤمنین را به قرائت قرآن به قدر توان که قدم اول انس با قرآن است امر می کند و می فرماید:

فَاقرَءُوا ما تَیَسَّرَ مِنَ القُرآن؛[20] پس هر آنچه از قرآن که میسر است قرائت کنید.

و از این بالاتر؛ حتی اگر خودتان قرائت نمی کنید و ندای آن به گوشتان خورد به آن گوش کنید و ساکت باشید که این ساده ترین راه انس با قرآن است:

وَاِذا قُرِئَ القُرآنُ فَاستَمِعُوا لَه وَأنصِتوا لَعَلَّکُم تُرحَمونَ؛[21] و هنگامی که قرآن خوانده می شود به آن گوش فرا دهید و ساکت باشید شاید مورد رحمت قرار گیرید.

انس با قرآن و خوگرفتن با منبع لایزال وحی، وحشت تنهایی را می زداید و اساساً کسی که با قرآن است دیگر تنها نیست؛ چنان که امیرالمؤمنین(ع) فرمودند:

«مَنْ‏ أنِسَ‏ بِتِلاوَةِ الْقُرْآنِ لَمْ تُوحِشْهُ مُفَارَقَةُ الإِخْوَانِ»؛[22] هرکس با قرآن انس بگیرد، از جدایی دوستان وحشتی نخواهد داشت.

امیرالمؤمنین(ع) در جواب گروهی که هنگام سفر از ایشان توصیه ای خواسته بودند، فرمودند:

اگر به دنبال مونسی می گردید، قرآن برایتان کافی است.[23]

قرآن کریم در کلام معصومان(ع)، مونسی است که در پناه آن می توان به آرامش رسید و انس با آن تا حدی می تواند عمق پیدا کند که امام زین العابدین(ع) فرموده اند:

«لَوْ مَاتَ مَنْ بَیْنَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ لَمَا اسْتَوْحَشْتُ‏ بَعْدَ أنْ‏ یَکُونَ‏ الْقُرْآنُ‏ مَعِی»؛[24] اگر همه کسانی که میان شرق و غربند، بمیرند، پس از آن که قرآن با من باشد، از تنهایی وحشت نمی‏کنم.

ضرورت انس با قرآن کریم زمانی نمود بیش تری پیدا می کند که انسان سر درگم در پیرایه های اعتقادی و عملی به بن بست می رسد و در جست وجوی گریزگاه و بلکه پناهگاهی می گردد که تاریکی های خودساخته را درمانی یابد. بشر امروز خسته از این راه و آن راه، در بند وساوس شیطانی و درمانده در باتلاق نفس سرکش دست و پا می زند.

اما قرآن شفای دردهای کهنه بشر، چراغ ظلمات گمراهی و سپری در مقابل نفس شیطان صفت و وسوسه شیطانی است. قرآن، تجلّی خدای سبحان برای بشر است؛ خواندنش، سخن گفتن با او؛ دیدنش، رؤیت آیات او؛ و شنیدن نغمه دل نشینش، مخاطب ذات اقدس اله شدن است. پس باید بدان انس گرفت، با گوش جان پیامش را شنید، با همه وجود از دریای بیکرانش آب حیات نوشید، با جان و دل از جویبار معرفتش نوشید و حقایق جاودانه‏اش را بر صفحه دل نگاشت.

دست یازیدن به این امر میسّر نیست مگر این که انسان در گام نخست، انس با قرآن را یک ضرورت بداند و نیاز بدان را با همه وجود احساس نماید؛ در گام دوم زمینه‏های فکری آن را فراهم کرده، قدم به قدم به مرحله‏ اجرا بگذارد، و موانع پیش  رو را با عزم و اراده ای پولادین از میان بردارد.[25]

نکته بسیار مهم این است که تلاوت و انس با قرآن از هر کسی و در هر زمانی و هر مکانی که باشد، ممدوح و مورد قبول حق تعالی می باشد، امّا از بعضی افراد زیباتر بوده و با ارزش تر و نیکوتر است و مورد ارج گذاری و اثرگذاری قرار می گیرد.

امام صادق(ع) در حدیثی بسیار زیبا و گویا درباره اهمیت انس جوانان با قرآن و تلاوت قرآن او چنین می فرماید:

«مَنْ‏ قَرَأ الْقُرْآنَ‏ وَهُوَ شَابٌّ‏ مُؤْمِنٌ‏ اخْتَلَطَ الْقُرْآنُ بِلَحْمِهِ وَدَمِهِ وَجَعَلَهُ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ مَعَ السَّفَرَةِ الْکِرَامِ الْبَرَرَة»؛[26] هر کس در جوانی قرآن بخواند و مؤمن هم باشد، قرآن با گوشت و خونش می آمیزد و خداوند او را با فرشتگانی که نماینده و سفیر حق هستند و فرشتگان نویسنده اعمال، همدم و قرین سازد.

آری، پیامبر عزیزمان و نیز همه پیامبران الهی در جوانی به پیامبری برانگیخته شدند[27] و همین پیامبر، بهترین یاران خود را جوانان می داند، چرا که نورانیتی که در جوان است به راحتی می تواند صفا و لذت و حقیقت دین را درک نماید و آینه تمام نمای الهی شود و شکی نیست که نقشه راه این مسیر، انس با قرآن است.

اهتمام معصومان به انس با قرآن

قرآن کریم وجود مبارک پیامبر اکرم(ص) را به عنوان «اسوه حسنه»[28] معرفی کرده است. بنابراین بررسی سیره عملی و اهتمام رسول اکرم(ص) به انس با قرآن می تواند سرمشق ره پویان ایشان باشد.

قرآن و انسان هر دو دارای مراتب ظاهر و باطن و باطن آنها نیز دارای مراتب گوناگون است، پس انس انسان با قرآن با توجه به این گستردگی، مراتب مختلفی پیدا می کند.

بر این اساس، انس پیامبر اکرم(ص) با قرآن که دارای مقام عصمت و طهارت است، انس همه جانبه بوده و در تمام شؤون و مراتب قرآن است. به نحوی که خود تجسم قرآن مجید بودند و تمام شؤون حضرتشان، تفسیر آیات الهی بود. زبانشان با تلاوت آیات قرآن انس داشت، ذهنشان با تدبر در معانی آن مأنوس بود و قلبشان آکنده از تجلیات الهی در قرآن بود، و باطنشان با لوح محفوظ ـ که حاوی حقیقت قرآن است ـ در تماس بود، و کردارشان تفسیر عینی قرآن در زندگی بود.

خلاصه آن که پیامبر و اهل بیت(ع) هم در قرائت، تلاوت و حفظ و هم در علوم و معارف و هم در عمل و تطبیق، همدم و همراه قرآن بودند.

نبی اکرم(ص) خود بیش از دیگران با آیات الهی مأنوس بود و بی شک اولین عالم و عامل به آن وجود حضرتش بود. وجود قرآن هم در ابعاد فردی و اجتماعی ایشان نمایان است. قرآن مجید در آیات متعدد، تلاوت آیات قرآن را برای ابلاغ به مردم و همچنین تبیین و تعلیم آن را وظیفه اصلی پیامبر اکرم دانسته و ایشان نیز در راستای انجام این مسئولیت الهی، از هیچ کوششی فروگذار نکردند. در کنار این وظیفه اجتماعی، پیامبر اسلام(ص) مأمور بودند که آیات قرآن مجید را در دل شب ها در خلوت خود تلاوت کنند. چنانکه خداوند به ایشان امر کرد:

یَا أیُّهَا الْمُزَّمِّلُ * قُمِ الَّیْلَ إِلا قَلِیلاً * نِصْفَهُ أوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِیلاً * أوْ زِدْ عَلَیْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْءَانَ تَرْتِیلاً؛[29] ای جامه به خویشتن فروپیچیده به پا خیز شب را مگر اندکی نیمی از شب یا اندکی از آن را بکاه یا بر آن [نصف‏] بیفزای و قرآن را شمرده شمرده بخوان.

قرآن مجید از اهتمام پیامبر اکرم(ص) به انجام این دستور چنین خبر داده است:

إِنَّ رَبَّکَ یَعْلَمُ أنَّکَ تَقُومُ أدْنَی‏ مِن ثُلُثَیِ‏ِ الّیْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائفَةٌ مِنَ الّذِینَ مَعَکَ...”؛[30] در حقیقت، پروردگارت می‏داند که تو و گروهی از کسانی که با تواند، نزدیک به دو سوّم از شب یا نصف آن یا یک سوّم آن را [به نماز] برمی‏خیزید.

علی(ع) که همراه و همراز پیامبر اکرم(ص) بودند درباره اهتمام ایشان به انس با قرآن فرموده اند:

«کَانَ رَسُولُ اللهِ(ص) لا یَحْجُزُهُ عَنْ قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ‏ إِلا الْجَنَابَة»؛[31] چیزی جز جنابت مانع از تلاوت قرآن توسط رسول الله نمی شد.

پیامبر اکرم حتی در شدت بیماری نیز از انس با قرآن دست نمی کشیدند؛ چنان که بکر بن عبدالله گفت:

شخصی در حالی بر پیامبر اکرم (ص) وارد شد که آن حضرت به شدت بیمار بود. او به حضرت گفت: ای رسول خدا! چقدر تب شما شدید است؟!

پیامبر اکرم(ص) فرمود: آن تب، از سی سوره قرآن خواندن من مانع نشد، در حالی که هفت سوره از آنها از سوره های طولانی بودند... پیامبر(ص) سپس فرمود: آیا بنده سپاس گزار خدا نباشم؟![32]

رسول خدا(ص) در تمام مراحل بعد از بعثت می کوشید سیره زندگی خود را بر اساس معیارهای قرآن کریم تنظیم کند که نمونه های آن را می توان حتی در چگونگی عبادت های آن حضرت یافت؛ آن چنان که ایشان به امر خداوند به شب زنده داری می پرداخت:

وَمِنَ الَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَکَ عَسیَ أن یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَاماً محْمُوداً؛[33] و پاسی از شب را زنده بدار، تا برای تو [به منزله‏] نافله‏ای باشد، امید که پروردگارت تو را به مقامی ستوده برساند.

آن حضرت به اندازه ای در برپاداشتن این عبادت به خود زحمت می داد که این آیه نازل شد:

مَا أنزَلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْءَانَ لِتَشْقَی؛[34] ما قرآن را بر تو نازل نکردیم تا به رنج افتی.

از آنجا که اهل بیت پیامبر نیز تالی تلو رسول خدا(ص) بوده و همچون ایشان، اسوه حسنه پیروان خود هستند، بررسی سیره عملی ایشان در اهتمام به انس با قرآن راه گشا و راه نمای پیروان ایشان خواهد بود. لذا به بخشی از اخبار رسیده در این زمینه اشاره می کنیم.

محمد احمد نوازی پژوهشگر اهل سنت می نویسد:

علی(ع) همه قرآن را حفظ کرد؛ بر اسرارش آگاه شد و گوشت و خونش با قرآن درآمیخت چنان که بررسی کننده نهج البلاغه این مطلب را در می یابد.[35]

ایشان که خود مجسمه تقوا بود، در وصف متقین که با قرآن مأنوسند فرموده اند:

پرهیزکاران در شب بر پا ایستاده مشغول نمازند، قرآن را جزء جزء و با تفکّر و اندیشه می‏خوانند، با قرآن جان خود را محزون و داروی درد خود را می‏یابند. وقتی به آیه‏ای برسند که تشویقی در آن است، با شوق و طمع بهشت به آن روی آورند، و با جان پر شوق در آن خیره شوند، و گمان می‏برند که نعمت‏های بهشت برابر دیدگانشان قرار دارد، و هر گاه به آیه‏ای می‏رسند که ترس از خدا در آن باشد، گوش دل به آن می‏سپارند، و گویا صدای بر هم خوردن شعله‏های آتش، در گوششان طنین‏ افکن‏ است.[36]

امیرالمؤمنین(ع) چنان با قرآن مأنوس بود که حتی وقتی شمشیر کینه مفسدان بر سرش فرود آمد، اندکی از خاک محراب را روی زخم سر ریخت و این آیه را خواند:

مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فِیها نُعِیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَةً اُخْری؛[37] ما شما را از خاک آفریدیم و در آن باز می‎گردانیم و بار دیگر نیز شما را از آن بیرون می‎آوریم.

امام حسین(ع) نیز جان و روحش با قرآن مأنوس و همدم بود و سرانجام به تأسی از سیره قرآنی جدّ بزرگوارش، جانش را در راه پایداری قرآن و احکام الهی آن به جانان هدیه کرد.[38]

در عصر تاسوعا هنگامی که دشمن می خواست حمله کند امام(ع) به حضرت ابوالفضل(ع) فرمود:

به آنها بگو امشب را به ما مهلت دهند؛ زیرا خدا می داند که من نماز، تلاوت قرآن و دعا و استغفار را دوست دارم. امشب را به ما مهلت دهند تا به مناجات و تلاوت قرآن و دعا بپردازم.[39]

در مورد امام سجاد(ع) روایت شده هنگامی که در نماز سوره حمد را قرائت می کرد به آیه “مَالِکِ یَوْمِ الدّینِ” که می رسید، آن قدر این آیه را با خضوع ویژه ای تکرار می کرد که نزدیک بود جانش به لب برسد و آن چنان قرآن را با صدای شیوا و دل نشین می خواند که وقتی سقاها از کنار خانه اش عبور می کردند، همان جا توقف می کردند تا صدای دل نشینش را بشنوند.[40]

امام صادق(ع) نیز با حالت ملکوتی خاصی آیات قرآن را در نماز تلاوت می کرد، به طوری که از حالت عادی خارج می شد. روزی یکی از حاضران از ایشان پرسید: این چه حالی بود که به شما دست داد؟ فرمود:

«مَا زِلْتُ اُکَرِّرُ آیَاتِ الْقُرْآنِ حَتَّی بَلَغْتُ إِلَی حَالٍ کَأنَّنِی سَمِعْتُهَا مُشَافَهَةً مِمَّنْ أنْزَلَهَا»؛[41] پیوسته آیات قرآن را تکرار کردم تا این که به حالتی رسیدم که گویی آن آیات را به طور مستقیم از زبان نازل کننده اش شنیده ام.

حضرت رضا(ع) هر سه روز یک بار تمام قرآن را تلاوت می کرده و می فرمود:

«لَوْ أرَدْتُ أنْ اُخْتِم فِی أقَلَّ مِنْ ثَلاثٍ لَخَتَمْتُ وَلَکِنْ مَا مَرَرْتُ بِآیَةٍ قَطُّ إِلا فَکَّرْتُ فِیهَا وَفِی أیِّ شَیْ‏ءٍ اُنْزِلَتْ وَفِی أیِّ وَقْتٍ فَلِذَلِکَ صِرْتُ أخْتِمُهُ فِی ثَلاث»؛[42] اگر خواسته باشم که در کمتر از سه روز قرآن را ختم کنم، می توانم، ولی هرگز هیچ آیه ای را نخوانده ام، مگر این که در معنای آن اندیشیدم و درباره این که آیه در چه موضوع و در چه وقت نازل شده فکر کردم؛ از این رو هر سه روز قرآن را می خوانم.

انس امام خمینی; با قرآن کریم

امام خمینی که شاگرد ممتاز مکتب اهل بیت(ع) است عالمانه قدم در جای پای ایشان گذاشته و همچون آبای طاهرینش انس با قرآن را سرلوحه امور خود در زندگی قرار داده بود. همچنان که بینش و دانش ما درباره نوع و کیفیت انس معصومان با قرآن، محدود به انس ظاهری آنان با قرآن است، همین امر درباره فرزند خلف ایشان، امام خمینی نیز صادق است.

بنابراین در این بخش به آنچه از انس ظاهری امام با قرآن که در منظر و مرئای دیگران و همچنین در کلام ایشان نمایان بوده است و عموماً به شیوه عملی ایشان در انس با قرآن می پردازد، اشاراتی می کنیم.

حضرت امام خمینی با قرآن انس بسیار داشت؛ در شبانه روز، به خصوص هنگام نماز شب، به تلاوت قرآن می پرداخت و در هر فرصتی که به دست می آورد، مشغول تلاوت قرآن می شد. هنگامی که در پاریس بود، وقتی خبرنگارها برای مصاحبه به محضرش می آمدند، معمولاً حدود ده دقیقه یا یک ربع برای آماده کردن دوربین هایشان معطل می شدند، امام در همین فرصت به تلاوت قرآن مشغول می شد؛ بعضی از حاضران می گفتند: خود را برای مصاحبه آماده کنید (یعنی فعلاً قرآن نخوانید). فرمود: آیا در این چند دقیقه وقتم ضایع شود؟

علاوه بر این، هر سال چند روز قبل از ماه رمضان، حضرت امام دستور می داد برای افرادی که مورد نظر مبارکش بود، چند بار قرآن قرائت شود.[43]

حتی در روزهای آخر عمر که در بستر بیماری بود، دوربین مخفی لحظه های دشوار زندگی اش را ثبت کرد و همه دریافتند که در نیمه های شب، قرآن به دست داشت و مشغول تلاوت بود.

امام خمینی به عظمت قرآن توجه عمیق و مداوم داشت و به طور جدی مقید بود تا در ظاهر و باطن به قرآن احترام گذاشته شود. خاطره های زیر صحت این سخن را نشان می دهد:

1. شخصی چند قرآن به قطع کوچک (شامل چند سوره از قرآن) به خانه امام آورد تا امام آنها را تبرک کند و سپس به جبهه بفرستد.

امام که گمان می کرد، نبات یا چیز دیگری است، پرسید: داخل پاکت چیست؟

پاسخ دادند: قرآن های کوچک است که شامل چند سوره است؛ آورده اند تا برای جبهه تبرّک شود. امام ناگهان به طور بی سابقه ای برآشفت؛ مضطربانه دستش را عقب کشید و با لحنی تند و عتاب آمیز فرمود: من قرآن را تبرک کنم؟ این چه کارهایی است که می کنید؟!»[44]

2 . امام به طور معمول در حسینیه جماران روی صندلی می نشست، ولی یک روز وقتی وارد حسینیه شد، با این که صندلی در جای خود بود، روی زمین نشست، زیرا آن روز نفرات ممتاز مسابقات قرآن آمده بودند و قرار بود در  آن جلسه چند آیه از قرآن تلاوت شود.[45]

3 . روزی امام طبق معمول روی صندلی نشسته بود که قرآنی آوردند و روی زمین گذاردند؛ امام وقتی متوجه شد، بی درنگ آن را برداشت، روی میزی که در کنارش بود، گذاشت و فرمود: قرآن را روی زمین نگذارید.[46]

امام خمینی نیز با قرآن انس بسیار داشت. آیت الله توسلی از نزدیکان امام، در زمینه قرائت مداوم و روزانه قرآن به وسیله ایشان می گوید:

امام با همه اشتغالاتی که داشتند، به انجام مستحبات به ویژه خواندن قرآن، دعا و نماز اول وقت اهمیت می دادند. امام هر روز، سه تا پنج مرتبه قرآن می خواندند، در ماه مبارک رمضان، سه بار قرآن را ختم می کردند.[47]

امام خمینی وصیت به تلاوت قرآن را از جمله وصایای رسول اکرم(ص) می دانستند و تصریح می کردند که فضل تلاوت و حفظ و حمل و تمسک و مداومت و تدبر در معانی و اسرار قرآن فراتر از فهم ماست.[48] ایشان با ذکر احادیثی در تشویق به تلاوت و انس با قرآن کریم، تشنگان حقیقت را به قرائت آیات الهی ترغیب می کنند. ایشان به نقل از امام صادق(ع) نقل می کنند:

«الْقُرْآنُ‏ عَهْدُ اللهِ‏ إِلَی‏ خَلْقِهِ‏ فَقَدْ یَنْبَغِی لِلْمَرْءِ الْمُسْلِمِ أنْ یَنْظُرَ فِی عَهْدِهِ وَأنْ یَقْرَأ مِنْهُ فِی کُلِّ یَوْمٍ خَمْسِینَ آیَةً»؛[49] قرآن عهد خداوند است به سوی بندگان، همانا سزاوار است که هر مرد مسلمانی در هر روز به آن عهد نظر کند و از آن پنجاه آیه قرائت کند.

همچنین از امام سجاد(ع) نقل کرده اند:

«آیَاتُ‏ الْقُرْآنِ‏ خَزَائِنُ‏ فَکُلّمَا فَتَحْتَ خِزَانَةً یَنْبَغِی لَکَ أنْ تَنْظُرَ مَا فِیهَا»؛[50] فرمود حضرت سجّاد(ع)، که آیات قرآن خزانه‏هایی است، پس هر وقت گشوده شد خزینه‏ای، سزاوار است که نظر کنی در آن.

منبع:  مراتب انس با قرآن در اندیشه امام خمینی(س)؛ ص 4.



.[1] نساء (4): 174.

.[2] نهج البلاغه، خطبه 198.

.[3] یونس (10): 57.

.[4] رعد (13): 1.

.[5] جن (72): 2.

.[6] بقره (2): 185.

.[7] انعام (6): 157.

.[8] نساء (4): 174.

.[9] طارق (86): 13.

.[10] فرقان (25): 1.

.[11] اعراف (7): 196.

.[12] تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج1، ص240.

[13]. )وَالَّذینَ إِذا ذُکِّرُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ لَمْ یَخِرُّوا عَلَیْها صُمّاً وَعُمْیاناً(. (فرقان (25): 73)

[14]. نهج البلاغه، ص 304، خطبه 193.

[15]. بحار الانوار، ج ‏89، ص 19؛ جامع الأخبار، ص 40.

[16]. بحارالانوار، ج ‏89، ص 19.

[17]. نهج البلاغه، ص 252، خطبه 176.

[18]. ر.ک: زمر (39): 23؛ بحارالانوار، ج77، ص122.

[19]. المحجّة البیضاء، ج2، ص210.

[20]. مزّمّل (73): 20.

[21]. اعراف (7): 204.

[22]. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 112.

[23]. جامع الاخبار، ح 1431.

[24]. الکافی، ج2، ص602؛ میزان الحکمه، ج8، ص67.

[25]. مراحل انس با قرآن، ص 14.

[26]. الکافی، ج‏2، ص 603.

[27]. میزان الحکمه، ج 4، ص 302؛ کنز العمال، ج 11، ص 475.

[28]. احزاب (33): 21.

[29]. مزّمّل (73): 1 ـ 4.

[30]. مزّمّل (73): 20.

[31]. بحار الأنوار، ج ‏78، ص 68.

[32]. وسائل الشیعه، ج 6، ص 192.

[33]. إسراء (17): 79.

[34]. طه (20): 2.

[35]. مصادر نهج البلاغه، ج 1.

[36]. نهج البلاغه، ص 304، خطبه 193.

[37]. طه (20): 55.

[38]. منتهی الآمال، ج 1، ص 126.

[39]. نفس المهموم، ص113.

[40]. الکافی، ج‏2، ص‏602، ح 13، و ص 616، ح 11.

[41]. بحار الانوار، ج‏ 47، ص 58.

[42]. مناقب آل ابی طالب، ج‏4، ص‏360.

[43]. سرگذشت‌های ویژه از زندگی امام خمینی، ج 5، ص 68 ـ 70.

[44]. در سایه آفتاب، ص 114.

[45]. همان.

[46]. همان، ص 115.

[47]. پا به پای آفتاب، ص 285.

[48]. ر.ک:‌ شرح چهل حدیث، ص 559.

[49]. الکافی، ج2، ص 609.

[50]. همان.

. انتهای پیام /*