در نقاط مختلف تهران تظاهرات ادامه دارد. اعتصاب کارکنان شرکت نفت و کمبود بنزین سبب گردیده که صفهای طویلی از اتومبیلها در مقابل پمپ بنزینها تشکیل شود. در همان حال، راهپیماییها و تظاهرات در شهرها به اوج خود رسیده است و همدان پس از 10 ساعت تیراندازی و تظاهرات خونین، به صورتی کاملاً تعطیل درآمده است.

مأموران انتظامی خرم آباد، برای متفرق کردن فرهنگیانی که همراه گروههای مختلف مردم به راهپیمایی دست زده بودند، به خشونت متوسل می شوند؛ مأموران ابتدا با ماشینهای آب پاش به متفرق کردن تظاهرکنندگان می پردازند و چون مؤثر واقع نمی شود، اقدام به شلیک گاز اشک آور می کنند. تظاهرکنندگان که بیشترشان دانش آموز بودند، با آتش زدن لاستیک، اقدامات مأموران را خنثی کرده و سپس با حمله به چند بانک، شیشه های آنها را می شکنند. در حالی که شهر، پس از این تظاهرات، به حالت نیمه تعطیل درآمده بود، تانکها و زرهپوشها در نقاط شهر مستقر می شوند.

در دزفول نیز بین تظاهرکنندگان و مأموران انتظامی زد و خورد رخ می دهد. رئیس شهربانی به همراه یک افسر و یک درجه دار مجروح می شوند. عده ای از تظاهرکنندگان نیز بر اثر شلیک گلولۀ مأموران به شهادت رسیده یا مجروح می شوند.

در اندیمشک، کرمانشاه، علی آباد گرکان و ارسنجان، دهها هزار تن به تظاهرات پرداخته و در شعارهای خود، خواستار سرنگونی رژیم پهلوی می شوند.

شهر مقدس مشهد نیز شاهد تظاهرات آرام دهها هزار تن از مردم است. در میناب، تظاهرکنندگان در حالی که عکسهایی از شهدای خود را در دست دارند، مقابل شهربانی و فرمانداری اجتماع می کنند و یکی از روحانیون در سخنان خود، خواستار مجازات مسببین کشتار مردم بی دفاع شهر می شود. مسجد جامع شهر راور کرمان، دچار آتش سوزی می شود؛ قرائن نشان می دهد که این آتش سوزی، عمدی بوده است. مأموران آتش نشانی و مردم، به موقع سررسیده و آتش را خاموش می کنند.

دولت به فکر، «جابه جایی مهره ها» افتاده است؛ ارتشبد قره باغی وزیر کشور، در یک روز، پنج استاندار را تغییر می دهد. استانداران استانهای کهکیلویه و بویراحمد، لرستان، کرمان، مازندران و چهارمحال بختیاری تغییر یافته و چهره های تازه ای، جای آنها را می گیرند.

در چنین اوضاع و احوالی، رئیس سازمان سیا، در مصاحبه ای با خبرنگاران، اعلام می کند: «شوروی احتمالاً تا حدودی در حوادث و ناآرامیهای جاری در ایران دست دارد.» وی در عین حال می گوید: «شوروی تلاش زیادی برای سرنگون کردن حکومت ایران به عمل نمی آورد.» رئیس سیا در ادامه سخنان خود می افزاید: «مشکلات ایران را عناصر محافظه کار به وجود آورده اند که در مقابل تلاشهای حکومت ایران برای مدرنیزه کردن کشور مقاومت می کنند.»

مطبوعات انگلیس هم به دلسوزی برای ایران می پردازند؛ در روزنامه های لندن اظهار نظر می شود که «اگر در ایران، حکومت سقوط کند، دست چپیها بر سرکار خواهند آمد»!

دیوید اوئن وزیر خارجه انگلیس هم، در یک برنامۀ تلویزیونی در لندن، اظهار می دارد: «دوستان واقعی آنهایی هستند که وقتی انسان مورد حمله قرار گرفته و به آنها نیازمند است، در کنار او بایستند و من فکر می کنم که ما بایستی انتخاب کنیم و به عقیدۀ من باید از حکومت ایران حمایت کنیم که به برنامه های مدرنیزه کردن و دادن آزادیهای بیشتر ادامه دهد و نباید بگذاریم که از این مسیر خارج شود و برای خریدن رضایت عوامل دست راستی مرتجع، با آنها سازش و مصالحه نماید!»

شوروی پس از اظهارات رئیس سازمان سیا، هر نوع دخالت شوروی در رویدادهای اخیر ایران را تکذیب می کند. خبرگزاری تاس می نویسد: «روابط میان شوروی و ایران، بر اصول تساوی و عدم دخالت در امور داخلی استوار است.» تاس به کمپانیهای انحصار طلب امریکایی حمله می کند که از سالها پیش، ذخایر ایران را غارت می کنند. تاس دولت واشنگتن را متهم می کند که یک برنامۀ عظیم تسلیحاتی را به ایران تحمیل کرده که با احتیاجهای دفاعی ایران به شدت مغایرت دارد و بار سنگینی بر دوش اقتصاد کشور است.

قابل ذکر است که دولت آمریکا و جهان غرب، سعی داشتند شکست تمامی طرحهایی را که در دوران اوج گیری مجدد نهضت امام خمینی (س) به مرحلۀ اجرا گذارده بودند با انتساب وقایع ایران به قدرتهای دیگر سرپوش گذارند. شوروی نیز در حالی که خود را نسبت به کشتارهای رژیم بی تفاوت نشان می داد، تنها به جنگ زرگری با رقیب خود آمریکا مشغول بود.

مردم مسلمان ایران در خیابانها و کوچه های شهرها و روستاها تظاهرات می کنند، به شهادت می رسند و مجروح می شوند، امّا در همین حال، بی بی سی گزارش می دهد: «دیروز در لندن ضیافت مختصری به مناسبت آغاز انتشار هفته نامه ـ ایرانشهر ـ برگزار شد. هفته نامه ایرانشهر، در لندن به چاپ می رسد و ادارۀ آن را احمد شاملو شاعر ایرانی به عهده دارد. در ضیافت دیروز نمایندگان بعضی از مطبوعات انگلستان و همچنین عده ای از شخصیتهای ادبی ایران از جمله دکتر غلامحسین ساعدی نویسنده و نمایشنامه نویس ایرانی حضور داشتند... شاملو حاضر نشد دربارۀ امور مالی مجله توضیح بدهد و فقط گفت: یک شرکت خصوصی که ایرانیان در داخل و خارج از ایران از آن حمایت می کنند، در این کار دست دارد!»

سناتور جلالی نائینی که ریاست کانون وکلا را نیز بر عهده دارد، اظهار نظر کرده است که: «ناراضیها را می توان آرام کرد»!

این نسخه ها، هیچ یک کارساز نیست. مردم به فرمان رهبر خود، فقط یک حرف دارند: «شاه باید برود!» آنها حاضر نیستند حتی یک گام از این حرف خود، عقب بنشینند!

امام خمینی (س) بر دو اصل «آزادی» و «استقلال» به عنوان دو خواست مشروع و به حق ملت ایران که از قیام 15 خرداد تا به امروز همواره مورد تأکید ایشان و مردم بوده است، تکیه می کنند. ایشان در ادامۀ بیانات خود، حکومت اسلامی را، که اکثریت ملت ایران خواهان آن هستند، با نظامهای دیکتاتوری و استبدادی مغایر می دانند و با استناد به نمونه هایی بی نظیر از برخورد پیامبر اسلام (ص) و امام علی (ع) با حقوق مردم، می فرمایند:

«شما خیال کردید که حکومت اسلام، این حکومتی است که در حجاز هست! حکومت حجاز به اسلام مربوط نیست. اینها هم یک دیکتاتورهایی هستند که با صورت می خواهند بگویند اسلام.[1]

امام خمینی (س)، با اشاره به وضعیت سخت امرار معاش مردم ایران و چپاول اموال آنان توسط سرمایه داران، شدیداً به نظام اشرافیگری حمله کرده خدمت به اشراف و سرمایه داران و پایمالی حقوق ضعفا و زاغه نشینان را از ویژگیهای حکومتهای موجود جهان برمی شمرند و می فرمایند:

«حکومت اسلامی یک نظام عادلانه است... زورگویی نباید باشد؛ چپاول نباید باشد؛ مال ملت را نباید ببرند و بخورند؛ باید مردم همه در رفاه باشند؛ باید فقرا را برایشان فکر کرد؛ باید این زاغه نشینهای بیچاره ای که هیچ ندارند، هیچ ندارند، باید برای اینها فکر کرد؛ نه همه برای آن بالا و آن اشراف.»[2]

امام رعایت احکام فرعی الهی را سبب استقلال و آزادی می دانند و می فرمایند:

«همان طوری که مبارزه می کنید و درس می خوانید، همین طور به این اعمالی که از طرف خدا سفارش شده است، عمل بکنید و کم نگیرید. نماز را کوچک حساب نکنید... شما مستحکم کنید رابطۀ خودتان را با خدا، خداوند تأییدتان می کند و تمام شرها را از شما رفع می کند و شما را مستقل و آزاد می کند.»[3]

مردم، در انتظار رسیدن پیام امام از پاریس و یا نوار سخنرانی ایشان هستند که به محض دستیابی به آنها، در اسرع وقت تکثیر و توزیع می  کنند. متن مصاحبه  های امام خمینی (س) نیز کم و بیش از رادیوهای مختلف پخش می شود.

زمانی که پیامی از امام، با این آغاز که:

«عزیزان من! از این هیاهوی نظامی نهراسید، که نمی هراسید! شما ملت شجاع ثابت کردید که این تانکها و مسلسلها و سرنیزه ها زنگ زده است و با ارادۀ آهنین ملت نمی تواند مقابله کند و از این نرمشهای شیطانی و توبه نامه های ابلیسی فریب نخورید، که نمی خورید»[4]

به تهران رسید و پس از تکثیر به شهرستانها فرستاده شد، مردم روحیه ای تازه یافتند. تظاهرات و راهپیماییها بار دیگر آغاز شد و جنگ گریز در خیابانها و کوچه پس کوچه های تهران و شهرستانها،  در سطحی گسترده تر، از سر گرفته شد.

طنین شعارهای: «می کشم، می کشم، آن که برادرم کشت»، «ای شاه خائن، کشتی جوانان وطن ...»، «مرگ بر شاه»، «مرگ بر این سلطنت پهلوی» و ... تا کیلومترها به گوش می رسید.

تهران روزهای تاریخی بزرگی را در پیش روی داشت؛ شب هنگام در اغلب کوچه های مناطق مرکزی و جنوبی شهر، تظاهرات و درگیری جوانان با مأمورین حکومت نظامی ادامه داشت. مردم درِ خانه هایشان را به روی تظاهرکنندگان باز می کردند و تابلوهای راهنما توسط نیروهای مردمی در ابتدای کوچه های بن بست نصب گردیده بود. شعارهای «مرگ بر شاه» و «درود بر خمینی» سراسر دیوارهای شهر را پوشانده بود. در نیمه های شب، مأموران نظامی، شعارها را پاک می کردند و فردا جملۀ «ننگ با رنگ پاک نمی شود»، جای آن را می گرفت.

امام در سحنرانیهایشان به ابعاد جامع اسلام و بُعد عدالت خواهانۀ حکومت اسلامی می پرداختند و ابراز امیدواری می کردند که با شکست مکتبهای انحرافی، تمام بشریت تحت لوای اسلام درآید.

برگرفته از کتاب کوثر، ج2.



[1]. موضع حضرت امام در این رابطه تا پایان عمر همواره مورد تأکید آن حضرت بود و اسلام‏خواهی مورد ادعای حکام سعودی را اسلام آمریکایی می‏دانست. جهانیان حقانیت سخن امام را در حج خونین سال 1366 شاهد بودند در این سال حکام آل سعود با کشتار چهارصد نفر و مجروح نمودن هزاران نفر زائری که در مراسم برائت از مشرکین فریاد مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل سر می‏دادند ماهیت خویش را آشکار ساختند. صحیفه امام؛ ج 4، ص 198

 

[2]. صحیفه امام؛ ج 4، ص 201 .

 

[3]. صحیفه امام؛ ج 4، ص 202 .

 

[4]. صحیفه امام؛ ج 4، ص 351 .

 

. انتهای پیام /*