در حالی که تسلّط و نفوذ امام و انقلابیون بر اوضاع کشور، هر روز بیشتر و بیشتر می شد، یأس و ناامیدی، شاه و رژیم در حال افول او را بیش از گذشته در برگرفته بود.

قاطعیت امام در ردّ هرگونه مذاکره با شاه و غیر قانونی خواندن هر دولتی که از شاه فرمان بگیرد، اکثر قریب به اتّفاق اشخاص طرف صحبت با شاه را از پذیرش مصالحه و ادامه مذاکره بازداشت؛ به نحوی که تقریباً مشخص شده بود که دیگر راه نجاتی برای شاه و رژیم سلطنتی او نیست، امّا حضور غیرمنتظرۀ شاپور بختیار در صحنه سیاسی کشور و پذیرش پست نخست وزیری دولت شاه، در معادلات سیاسی این روزها، تحولّی دیگر ایجاد کرد.[1]

 

کنفرانس گوادلوپ

تقریباً یک هفته پس از اعلام نخست وزیری شاپور بختیار، سران چهار کشور: امریکا، فرانسه، انگلیس و آلمان که هر کدام بنا به دلایلی خاص، حامی رژیم شاه بودند، برای بحث و بررسی دربارۀ وضعیّت شاه و رژیم سلطنتی او در ایران، در جزیره کوچک «گوادلوپ» (در غرب اقیانوس اطلس و در قسمت شرق دریای کارائیب)، گرد هم آمدند.

گزارش اولیّه این کنفرانس، قوّت قلبی برای شاه و بختیار تلقی شد، هر چند که نتایج آن خوشایند نبود. از گزارشهای جسته و گریخته ای که آن روزها به ما می رسید، متوجه شدیم که سران این کشورها از سقوط شاه نگران هستند و به استثناء امریکا که با خوش بینی به آینده نگاه می کند، بقیه راه نجاتی پیش روی رژیم نمی بینند.

خوش بینی امریکا هم، با اتکا به ارتش و حمایت جدی آنها از دولت بختیار اظهار شده بود و همین تصور بود که چندی بعد جیمی کارتر رئیس جمهور امریکا را واداشت از طریق فرستادگان رئیس جمهوری فرانسه، پیامی برای امام (در تاریخ 18 دی 1357) ارسال کند و با طرح خطر مداخله ارتش و وقوع کودتا، ایشان را به حمایت از بختیار مجبور سازد. امّا پاسخ منطقی  امام و قاطعیت ایشان در پیمودن راهی که انتخاب کرده اند، راه هر گونه سازش و مصالحه را بست[2]. طبق اطلاعی که بعداً پیدا کردیم کارتر در پیام خود، از امام خواسته بود که ایشان تمامی نیروهای خود را برای جلوگیری از عدم مخالفت با بختیار به کار گیرد. و با اعلام اینکه خروج شاه قطعی است و طی چند روز آینده روی خواهد داد، مدعی شده بود که خطر دخالت ارتش هست و وقوع این خطر، اوضاع را بدتر خواهد کرد. و به همین دلیل از امام پذیرش یک دوره سکوت و آرامش را خواستار شده بود. البته امام در پاسخ به این هیأت، حمایت از دولت بختیار و احتمال وقوع کودتا را منتفی دانستند و با تأکید بر ضرورت آرامش، خروج شاه از کشور و تشکیل حکومت منتخب ملت را، راه اصلی رسیدن به آرامش دانستند و به امریکاییها هم نسبت به انجام کودتا در ایران، شدیداً هشدار دادند.[3]

 

ژنرال امریکایی در ایران

در حول و حوش کنفرانس گوادلوپ، سیاست امریکاییها در ارتباط با ایران، با ناامیدی قطعی از شخص شاه، وضع محسوسی پیدا کرد، به طوری که با اعزام مخفیانه ژنرال هایزر به ایران (در تاریخ 14 دی 1357)، رودررویی مستقیم با مخالفان رژیم را از طریق ترغیب آنها، به حمایت از بختیار و هم زمان، تهدید آنها به امکان کودتای نظامی، به آزمایش گذاشت.

در همین روزها، فکر امکان کودتای نظامی ارتش و پیامدهای ناگوار آن مهمترین مشغله ذهنی جمع ما در شورای انقلاب بود؛ البته با توجه به شناختی که از ماهیت نیروی نظامی رژیم داشتیم، وقوع چنین امری را تا حدودی محتمل می دانستیم و مطمئن بودیم که حتی در صورت وقوع چنین کودتایی، مشکلی از رژیم حل نخواهد شد. اما به هر حال، پیش بینی خونریزیهای احتمالی آن، ما را بسیار نگران کرده بود. قطعاً پاسخ امام به رئیس جمهور، امریکا که طی آن فرموده بودند: «من کودتا را نه به صلاح ملت می دانم و نه به صلاح امریکا... خوف آن دارم که اگر کودتای نظامی بشود، انفجاری بشود در ایران که کسی نتواند جلوی آن را بگیرد.»[4] ناشی از همین نگرانیها بود. هر چند که امام تأکید داشتند که ملت ایران از کودتای نظامی نمی ترسد، برای اینکه ماههاست که با قدرت نظامی هر چه سخت تر با مردم معامله شده است و نتوانسته اند آرامش را برقرار سازند.

خروج ژنرال هایزر از ایران (در 15 بهمن 1357) همانند ورودش بی سروصدا انجام شد و مطمئناً چهره امیدوار او در هنگام ورود، اینک با درک غیرممکن بودن یک کودتای نظامی علیه انقلاب، با ناامیدی توأم با سر خوردگی بسیار، بدرقه می شد.[5]

 

اعلان رسمی تشکیل شورای انقلاب

پس از گذشت مدتی از فعالیت غیر علنی و تقریباً غیر رسمی شورای انقلاب، امام خمینی، تشکیل شورای انقلاب را در تاریخ 22 دی 1357 اعلام کردند.

در این اعلامیه دربارۀ دلایل تشکیل شورا و وظایف آن، آمده بود: «به موجب حق شرعی و براساس رأی اعتماد اکثریت قاطع مردم ایران که نسبت به اینجانب ابراز شده است، در جهت تحقق اهداف اسلامی ملت، شورایی به نام شورای انقلاب اسلامی، مرکب از افراد با صلاحیت و مسلمان و متعهد و مورد وثوق، موقتاً تعیین شده و شروع به کار خواهند کرد.»[6] ایشان همچنین تأکید کردند: «دولت کنونی[7] که منصوب شاه مخلوع و مجلسین غیر قانونی می باشد، هرگز مورد قبول مردم نخواهد بود.[8]

پیام امام مسئولیت ما را در شورای انقلاب سنگینتر و وظایف اولیه شورا را مشخصتر کرد، ضمن آنکه بر تردیدهای مربوط به بی برنامه بودن و بلاتکلیفی انقلابیون در آینده خاتمه داد و طرح هر گونه هرج و مرج و آشوب که با خروج شاه، اجرای آن پیش بینی و از سوی حامیان رژیم بر آن تأکید می شد، در نطفه ناکام ماند.[9]



[1]. همان؛ صص 144ـ 145.

[2]. متن بیانات حضرت امام با نمایندگان رئیس جمهور فرانسه به شرح ذیل می‏باشد.

     [نمایندۀ ژیسکاردستن: هدف از دیدار، پیغامی است که برای آیت‏اللّه‏ دارند. این پیغام از طرف پرزیدنت کارتر برای امام می‏باشد. وی در مکالمۀ تلفنی، از پرزیدنت ژیسکاردستن درخواست نموده است که این پیغام را به شما برسانیم. پرزیدنت کارتر در پیغام خود، خواسته است که آیت‏اللّه‏ تمامی نیروی خود را برای جلوگیری از عدم مخالفت با بختیار به کار برد. حملات به بختیار خطرات بسیار زیادی دارد، و قماری است که به تلفات زیادی منجر خواهد شد. به نظر پرزیدنت کارتر احتراز از هر گونه  انفجاری در ایران، به نفع همه خواهد بود. خروج شاه قطعی است، و در آیندۀ نزدیکی رخ خواهد داد. به نظر کارتر مناسب خواهد بود که وضعیت را تماماً زیر کنترل

خود بگیرید، تا آرامش باشد. آنچه لازم است بگویم، این است که بدانید خطر دخالت ارتش هست، و وقوع این خطر، اوضاع را بدتر خواهد نمود. آیا بهتر نخواهد بود که یک دورۀ سکوت و آرامش به وجود آید؟پرزیدنت کارتر آرزو دارد که این پیغام، کاملاً مخفی و محرمانه بماند. یک وسیلۀ ارتباطی مستقیم با آیت ‏اللّه‏، باید فراهم گردد تا مرتب در جریان حوادث گذاشته شوید؛ و این به نفع کشور شما، و خصوصاً آیت‏ اللّه‏ می‏ باشد. 

     وزیر خارجه (فرانسه) پیغام داد، که محرمانه ماندن پیغام کارتر به امام، مفید است؛ چرا که امکان ادامۀ این ارتباط را خواهد داد. به من هم دستور داده شده که بگویم پیغام و محتوای آن خیلی منطقی است، و انتقال قدرت در ایران باید کنترل بشود و با احساس مسئولیتهای شدید سیاسی همراه باشد.]

     امام: پیام آقای کارتر، دو جهت در آن بود؛ یکی راجع به موافقت کردن با حکومت فعلی، که دولت بختیار باشد؛ یا حداقل سکوت در این شرایط، و حفظ آرامش در این فترت؛ و یکی هم راجع به احتمال کودتای نظامی و یا پیش‏ بینی کودتای نظامی، پیش‏ بینی کشتار وسیع مردم، که ما را از آن می ‏ترسانید.

     اما راجع به دولت بختیار؛ شما سفارش می‏ کنید که ما برخلاف قوانین خود عمل کنیم. بر فرض آنکه من چنین خطایی بکنم، ملت ما حاضر نخواهد بود. ملت ما این همه مصیبت کشید و این همه خون داد، برای آن است که از زیر بار رژیم سلطنتی و سلسلۀ پهلوی خارج بشود. ملت ما حاضر نیست که تمام خونها هدر برود و شاه به سلطنت باقی باشد، یا برود و بدتر از اول برگردد؛ و نه حاضر است که شورای سلطنت را قبول کند؛ و آن هم برخلاف قانون اساسی است، که من مکرر تشریح کرده‏ ام.

     و اما قضیۀ اینکه آرامش باشد، ما همیشه می‏ خواهیم مملکت آرام باشد و مردم با آرامی زندگی کنند؛ اما به دست آوردن آرامش، با وجود شاه امکان ندارد؛ و ما نمی‏توانیم با وجود شاه آرامش را برگردانیم.

     آقای کارتر اگر حُسن نیت پیدا کرده ‏اند و می‏ خواهند آرامش باشد و خونها ریخته نشوند، خوب است که شاه را ببرند و دولت [بختیار] را هم پشتیبانی نکنند؛ و به میل ملت که یک امر مشروعی هست و خواسته است؛ از میل ملت جلوگیری نکنند.

     و اما قضیۀ کودتا. الآن از ایران به من اطلاع دادند که یک کودتای نظامی در شُرف تکوین است و می‏ خواهند کشتار زیادی بکنند؛ و از من خواسته‏ اند کالاهای امریکایی را تحریم کنم، و به امریکا اخطار کنم که اگر چنین کودتایی بشود از چشم شما می ‏بینند؛ و اگر شما حُسن نیت دارید باید جلوگیری کنید. برای من گفته ‏اند، پیغام داده‏ اند، که اگر کودتای نظامی بشود، حکم جهاد مقدس باید داد.من کودتا را  نه به صلاح ملت می ‏دانم، و نه به صلاح امریکا؛ اگر (کودتا) بشود از چشم شما می ‏دانیم. من نمی ‏دانم ملت امریکا بعدها چه خواهد کرد؛ و من به حکم اینکه یک شخص روحانی هستم، و مصلحت بشر را همیشه در نظر دارم و مصلحت ملت خودم را در نظر دارم، به شما توصیه می ‏کنم که جلوی این خونریزیها را بگیرید و نگذارید این خونریزیها تحقق پیدا کند؛ و ایران را به حال خود واگذارید؛ که اگر بکنید، نه گرایش کمونیستی خواهد داشت و نه سایر مکاتب انحرافی؛ نه تسلیم شرق و نه تسلیم غرب خواهد شد.

     تأکید می‏ کنم که اگر بخواهید آرامش در ایران حاصل شود راهی جز این نیست که نظام شاهنشاهی ـ که قانونی نیست ـ کنار برود، و ملت را به حال خود باقی بگذارند، تا من یک شورای انقلاب تأسیس کنم از اشخاص پاکدامن، برای نقل قدرت؛ تا امکانات مناسب جهت حکومت مبعوث ملت انجام گیرد. و در غیر این صورت
امید آرامش نیست؛ و خوف آن دارم که اگر کودتای نظامی بشود، انفجاری بشود در ایران، که کسی نتواند جلوی آن را بگیرد. و ملت ایران از کودتای نظامی نمی ‏ترسد؛ برای آنکه ماههاست که با قدرت نظامی ـ هر چه سخت‏ تر ـ با مردم معامله شده است و نتوانسته ‏اند آرامش برقرار سازند. و الآن نظام و ارتش که از چند ماه قبل، سست‏تر و ضعیف‏تر است، برای آنکه در باطن ارتش اختلافات ایجاد شده است و بسیاری به ما
می‏ پیوندند و کودتا را خفه می ‏کنند؛ لکن با کشتاری، که من میل ندارم واقع شود. من به شما توصیه می ‏کنم، از کودتا جلوگیری کنید که اگر بشود ملت ایران از شما می ‏دانند، و برای شما ضرر دارد. این تمام پیغام من است به کارتر.

     و اما به دولت فرانسه؛ از رئیس جمهور که در این کنفرانس از تأیید کارتر از شاه، مناقشه کرده است، تشکر می ‏کنم و میل دارم که کارتر را نصیحت کنند، که دست از پشتیبانی این شاه و این رژیم و این دولت ـ که همه برخلاف قوانین است ـ بردارند؛ و به این کودتای نظامی تأیید نکنند؛ و جلوگیری کنند، تا ایران آرامش خود را به
دست بیاورد و چرخهای اقتصاد به گردش درآید؛ و در آن وقت است که می ‏شود که نفت را به غرب و هر کجا که مشتری هست صادر کند.  صحیفه امام؛ ج 5، صص 375ـ376.

[3]. انقلاب و پیروزی؛ ص 147.

[4]. صحیفه امام؛ ج 5، صص 375ـ377.

[5]. همان؛ صص 148ـ149.

[6]. همان؛ ص 426.

[7]. دولت شاپور بختیار.

[8]. صحیفه امام؛ ج 5، ص 427.

[9]. انقلاب و پیروزی؛ صص 149ـ150.

. انتهای پیام /*