بسم الله الرّحمن الرّحیم

 

-آیا وقف به معنای رایج آن در قران و روایات داریم؟

وقف در لغت به معنای ایستادن، ماندن و آرام گرفتن است و در اصطلاح فقهی، نگهداشتن و حبس کردن عین ملک است و مصرف کردن منافع آن در راه خدا. برخی از فقها گویند وقف حبس عین است بر ملک خدایتعالی.

مرحوم محقق حلی در شرایع می نویسد: «وقف عقدی است که ثمره آن حبس اصل و تسبیل منافع است (تسبیل منافع یعنی صرف کردن مال در جهتی که واقف تعیین کرده است.)

مرحوم شیخ طوسی در مبسوط می گوید تسبیل یعنی در راه خدا قرار دادن، و دلیلشان این سخن نبی اکرم صلی الله علیه وآله است که فرمود: «حبس الاصل و سبل المنفعة » یعنی اصل را حبس کن و منافعش را در راه خدا آزاد نما؛ پس دلیل این که وقف نامیده شده، چون بازداشتن و حبس اموال است که دیگر حق تصرف، فروش، هبه و مانند آن، منتفی می شود. به همین دلیل وقف تنها در اموالی جایز است که ماندگاری داشته باشد و بهره گیری از آن به تمام شدنش نیانجامد. گاهی از وقف به صدقه جاریه هم یاد شده است.

همان گونه که سبک قرآن در حوزه عقاید و اخلاق و احکام کلی و طرح مسائل جهان بینی و مبانی و اصول و داخل نشدن در جزئیات است، در موضوع وقف این روش دنبال شده است. واژه وقف در قرآن کریم نیامده است اما در قرآن کریم موضوعاتی دیگر مطرح شده است.

این عناوین مانند: بِرّ، خیر، احسان، معروف، انفاق، صدقه، به ویژه باقیات الصالحات، است که با وقف انطباق دارد و یکی از مصادیق روشن این عناوین می باشد؛ زیرا وقف از بهترین نیکی ها و احسان ها و کارهای معروف و پرکردن خلأها (انفاق) و تنها صدقه جاریه ای است که پایدار می ماند و با مصرف یکبار آن از بین نمی رود و پس از فوت واقف خوبی های آن تمام نمی شود.

به همین دلیل در فرهنگ اسلامی از وقف به عنوان صدقات جاریه و عناوین دیگر یاد کرده اند. در باره وقف گفته اند: در اصل صدقه است، اما صدقه ای که مستمر و باقی است.

 معنای انفاق که پر کردن است، در این جا به پر کردن خلأهای جامعه برای آینده های دور هم تفسیر می شود. زیرا ماده ثلاثی انفاق، نَفَقَ به معنای حفره است که وقتی به باب افعال می رود، به معنای ضد آن، یعنی پر کردن نیاز های جامعه تحویل برده می شود، در آن صورت یکی از مصادیق پر کردن خلأها می شود. به عنوان نمونه خداوند می فرماید: الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِیَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ (بقره/274). کسانی که در شب و روز، آشکار و پنهان، اموال خود را انفاق می کنند، یعنی در هر حالت برای امروز و فردا؛ یا درجایی دیگر مسئله طلب خوشنودی خدا و استواری روح را در انفاق مطرح می سازد و می فرماید: وَ مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ تَثْبِیتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ کَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصابَها وابِلٌ فَآتَتْ أُکُلَها ضِعْفَیْنِ فَإِنْ لَمْ یُصِبْها وابِلٌ فَطَلٌّ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ. (بقره/266).

عنوان احسان و مُحسِن و نیکوکار در قرآن به کارهای پسندیده و مفید و نیکوکار در جامعه بکار می رود، کارهایی که به مقتضای حال و شرایط تاریخی و فرهنگی و اقتصادی صدق نیکی می کند. در این باره قرآن می فرماید: وَ ابْتَغِ فِیما آتاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیا وَ أَحْسِنْ کَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ (قصص/77). بنابراین، وقف، احسان، خیر خواهی و قصد سود رسانی به دیگران است. احسانی فراتر از عدالت که مستمراست و براساس نیاز جامعه انجام می گیرد، هرچند که در مواردی وقف به چیزی مانند نگه داری یک پُل در روستایی دور افتاده، به ظاهر کوچک می آید.

کلمه صدقه به معنای اعطای مال، منطبق بر وقف و ناظر به دستورات اخلاقی در سطح و شیوه پرداخت مال است، مثلاً فرموده که این پرداخت نباید همراه با منت و اذیت و برای تظاهر و ریا باشد: لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذی‌ کَالَّذِی یُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الآْ‌خِرِ (بقره/164). در جهان بینی قرآن، یکی از راه های تزکیه و پاک کردن دل و تزکیه نفس دادن، صدقه و جداکردن بخشی از اموال معرفی شده است: خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها (توبه/103). در روایات رسیده هم موضوع انقطاع عمل انسان پس از مرگ آمده و از آن: «صدقةٌ اجراها لله فی حیاته فهی تَجرِی له بَعد وفاته»، تعبیر شده است. از این رو، فقها و محدثان به پیروی از روایات اهل بیت، کتاب وقف را کتاب الوقوف و الصدقات گرفته و با این عنوان مطالبی در اهمیت وقف و شرایط و آداب آن سخن گفته اند.

ایثار و از خود گذشتگی، یکی دیگر از کلمات کلیدی برای وقف می تواند باشد. این صفت جایی است که شخص در زندگی شخصی قناعت و از ولخرجی و حتی رفاه زیاد پرهیز می کند و اموالی را می اندوزد، اما آنها را وقف می کند. وَ یُؤْثِرُونَ عَلی‌ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (حشر/9). و هر چند در خودشان نیازی مبرم باشد، آن ها را برخود مقدم می دارند، و هرکس از خست نفس خود مصون ماند، ایشانند که رستگارانند.

الباقیات الصالحات، ناظر به کارهای خیر اجتماعی و ماندگار و در تشویق به کارهای نیک و در برابر زندگی زودگذر و مادی برای پس از مرگ توصیف شده است. به عنوان نمونه آمده است: الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ الْباقِیاتُ الصَّالِحاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَواباً وَ خَیْرٌ أَمَلاً. (کهف/46). نیکی های ماندگار از نظر پاداش نزد پروردگار بهتر و از نظر آرزوها بهتر است.

 در فقه اسلامی یکی از اوصاف وقف به عنوان باقیات صالح و صدقه جاریه آمده و در روایات رسیده از اهل بیت هم به همین عنوان صدقه ای که برای فقرای مسلمین از اهل صدقه توصیف شده است.

 و از امام صادق (ع) روایتی نقل شده است: لیس یَتبَعُ الرجل بَعدَ مَوتِهِ مِنَ الَاجر اِلّا ثَلاثَ خصال: صَدقةٌ مَبتولةٌ لاتُورَث، او سُنةٌ هُدیً یُعملُ بها مُوته، او وَلدٍ صالح یَدعُو له. پاداشی پس از مرگ، انسان را دنبال نمی کند، جز اینکه سه ویژگی داشته باشد، صدقه ای وقف کند، یا سنت نیکویی در جامعه ایجاد کند که پس از مرگ او رایج شود، یا فرزند صالحی که او را دعا کند.

وقف در روایات:

دومین منبع وقف سنت است - و سنت به قول، فعل و تقریر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و جای دیگر - به قول، فعل و تقریر شخص پیامبرصلی الله علیه وآله و ائمه علیهم السلام تعریف شده است.

,واقدی در کتاب مغازی، نقل می کند که اراضی مخیرق را به موجب وصیتی در اختیار حضرت محمدصلی الله علیه وآله گذاشته بودند و حضرت آنها را وقف فرمودند. در روایتی منقول از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام، حیطان هفتگانه، از جمله مشربه ام ابراهیم موقوفات حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله بوده اند که بعد از رحلت آن حضرت در اختیار حضرت فاطمه علیهاالسلام بود که بعدها دعوایی در مورد آنها مطرح شد و حضرت علی علیه السلام بر وقفیت آنها شهادت دادند و حضرت فاطمه علیهاالسلام نیز آنها را موقوفه معرفی فرمود.

موقوفه های رسول اکرم تنها منحصر در این هفت باغ مذکور نبود بلکه در کتب تاریخ زمین های دیگری را به نام صدقات رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) ذکر کرده اند. 

                  
گروه کثیری از یاران پیامبرصلی الله علیه وآله در حال حیات حضرتش و با تایید آن حضرت هر کدام مالی یا اموالی را وقف کردند چنان که گروهی هم بعد از وفات پیامبرصلی الله علیه وآله اقدام به وقف نمودند. عواید این اوقاف مطابق نیت واقف خرج می شد و به دست خود واقف یا کسی که از طرف او تعیین می گردید اداره می شد.

در وقفنامه حضرت امیر (علیه‌السلام) بعد از حمد و ستایش خداوند متعال آمده است:

علی، عبدالله و امیرمؤمنان، دو مزرعه را برای فقرای مدینه و ابن سبیل صدقه قرار داد، تا خداوند روز قیامت چهره او را از حرارت آتش مصون دارد. فروخته نمی شود، بخشیده نمی شود، تا به دست وارث هستی (خدا) برسد.

 

-نظر امام خمینی در موضوع وقف چیست؟

"امام خمینی (ره) در موارد متعددی به بحث از وقف پرداخته اند از جمله در تحریرالوسیله بصورت کامل و مستوفی به مباحث وقف پرداخته اند. به عنوان نمونه می فرمایند: آنچه وقف می شود باید قابل تملک و دارای منافع حلال باشد به طوری که بشود با بقای اصل ملک به مدت قابل توجهی از آن منفعت برد ولی لازم نیست که هم اکنون قابل بهره برداری باشد بلکه کافی است بعد از مدتی انتفاع شود مانند وقف چهارپای کوچک و نهال کاشته شده که چندین سال بعد میوه می دهد صحیح است و نیز وقف ملکی که اجاره داده شده است، صحیح است و پس از وقف اجاره به همان حال باقی می ماند.

ونیز می فرمایند: وقف کننده بایستی عاقل، بالغ، مختار و غیر محجور باشد و ممنوعیتی از تصرفات در مالی که وقف می کند نداشته باشد بلکه وقف کافر هم صحیح است که می بایست این وقف در دین اسلام یا بر دین او مشروع باشد.

ایشان می فرمایند: ظاهرا وقف بر کافر غیرحربی و مرتد غیر فطری - اگر رحم باشد صحیح است اما وقف بر کافر حربی و مرتد فطری محل تامل است.

امام خمینی (ره) مورد واقف می فرمایند: واقف بعد از اتمام وقف نمی تواند وقف یا مورد وقف و عنوان آن را تغییر دهد.  بطور کلی می توان گفت شیعه عقیده دارد بعد از قبض عقد وقف لازم می شود.

در اوقاف عامه از قبیل مدارس، و مساجد و امثال اینها، قبض معتبر نیست و وقفیت به مجرّد وقف نمودن محقق می‌شود."  تحریر  الوسیله- جلد2- صفحه 77

-آثار اجتماعی و اقتصاد وقف چیست؟

فقر یکی از موانع عمده پیشرفت و سعادت انسان و به فعلیت رسیدن قوه ها و استعدادهایی است که خداوند متعال برای نیل انسان به کمال مورد نظر (که غرض آفرینش انسان بوده است) به او داده است. یکی از جاهایی که «وقف» می تواند به طور فعّال وارد عمل شود و موانع سعادت و به فعلیت رسیدن استعدادهای انسان را برطرف کند، در بیان محو فقر و در نتیجه تأمین اجتماعی می باشد.

یکی از کارکردهای مهم وقف، فقرزدایی از جامعه است. با گسترش فرهنگ وقف می‌توان میزان فقر و محرومیت را در جامعه کاهش داد؛ زیرا وقف یکی از راه‌های توزیع مجدد درآمد است و با توزیع مجدد درآمد، سرمایه‌های جامعه در اختیار همگان قرار می‌گیرد و با بهره‌مندی همگان از امکانات رفاهی و اقتصادی، زمینه‌های تکامل در ابعاد فرهنگی و اجتماعی فراهم می‌شود. طبق موازین دینی به‌کمک وقف، معمولا ثروت‌ها بعد از چند سالی از خانواده‌ای به خانواده‌های دیگر و از طبقه‌ای به طبقات دیگر انتقال می‌یابد؛ به این صورت که اولا بخشی از ثروت ثروتمندان در قالب وقف از ملکیت خصوصی آنها خارج شده و به ملکیت عمومی می‌پیوندد و عده‌ی بیشتری از منافع آن بهره‌مند می‌شوند؛ در نتیجه، فاصله طبقاتی کاهش می‌یابد و ثانیا طبق مفاد وقف، اصل املاک موقوفه به واحدهای کوچک‌تر تجزیه نمی‌شود؛ تا از منافع آنها کاسته شود؛ بلکه فقط از منافع آنها بهره‌برداری شده و نوعی تعدیل و تقسیم ثروت پیش می‌آید. نتیجه طبیعی این امر را می‌توان در سه فرآیند: تعدیل ثروت، توازن اجتماعی و همکاری جامعه ذکر کرد.

مطالعه اجمالی تاریخ وقف این حقیقت را روشن می کند که نخستین انگیزه های واقفان برای مبادرت به وقف، نابودی فقر و محرومیت از جامعه مسلمین بوده است چنان که در تاریخ آمده است. قطعه زمینی از اراضی خیبر به عُمر رسید، عمر به حضور پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) شرفیاب شد و کسب تکلیف کرد. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: می توانید اصل آن را صدقه بدهید که فروخته نشود، بخشیده نشود و به ارث منتقل نگردد. و عمر چنین کرد و عواید آن را برای فقرا، خویشاوندان، بردگان، در راه خدا مهمان و ابن سبیل قرار داد.

از لحاظ اقتصادی، به همان میزان که وضع مالی مسلمین بهبود پیدا می کرد در موقوفات هم از جهت کمّی و کیفی گسترش و تغییراتی حاصل می شد، به طوری که از تاریخ بدست می آید، در صدر اسلام، علاوه بر این که تعداد موقوفات معدود بوده، بیشتر برای رهایی فقرا از وضع سخت معیشتی آن زمان اختصاص داده شده است و به تدریج با فتوحات مسلمین و گسترش سرزمین های اسلامی و با سرازیر شدن ثروت کشورهایی مانند ایران، یمن و عراق و ... به بیت المال وضع زندگی مسلمانان بهبود پیدا کرد و همراه با آن فرصت بیشتری برای پرداختن به مستحباتی همچون «وقف» حاصل شد، و اکنون پس از چهارده قرن همچنان بهترین سیستم تأمین اجتماعی است که با استفاده از حسن نیکوکاری و وعده ثروت در آخرت در بین مردم رواج دارد بدون اینکه هزینه ای برای بیت المال مسلمین داشته باشد و باعث سرمایه گذاری و تولید ثروت نیز می شود.

-با توجه به نام گزاری های انجام شده برای هر یک از روزهای دهه وقف به ترتیب زیر، اگر نکته ای مد نظرتان هست بفرمایید.

وقف و رسانه، وقف و ترویج فرهنگ اهل بیت، وقف و ترویج فرهنگ قرآنی، وقف  بقای متبرکه و زیارت، وقف و حوزه های علمیه، وقف و محرومیت زدایی، وقف و سلامت، وقف و اقتصاد مقاومتی، وقف و علم و فناوری


در مورد نقش وقف در سلامت و تأمین بهداشت و درمان، از آن جا که طب و درمان یکی از نیازهای همیشگی به شمار می رود، واقفان به این امر همت گماشته، بیمارستانهایی را برای مسلمین وقف کردند. در حدود قرن چهاردهم هجری در بغداد ، خوزستان، موصل، بصره و نیشابور بیمارستانهایی وجود داشت که این بیمارستان ها مرکز تعلیم و تعلّم طب بود. مخارج این بیمارستان ها معمولاً از درآمد موقوفاتی بود که برای آنها قرار داده بودند، و افرادی هم نیروی فکری و بدنی خود را وقف بیماران می کردند.

در ارتباط با محرومیت زدایی، عدالت و تأمین اجتماعی می توان گفت اقشار کم در آمد یا فاقد در آمد و امکانات ضروری زندگی که به نام مستمند و فقیر شناخته شده اند، همواره وجود داشته است، در کنار اینان قشر مرفه ای هم وجود داشته است، تدبیر شریعت اسلام برای ایجاد توازن اجتماعی وقف است.

عناوینی که در تاریخ اسلام گزارش شده است نیز عبارتند از: وقف خانه ایتام ، وقف نان و طعام ، وقف لباس و پوشاک، وقف محل مسکونی برای فقیران بدون مسکن، وقف غسل و کفن و دفن فقیران ـ وقف آب انبار ، وقف آب آشامیدنی و....

در مورد نقش وقف در گسترش علوم و فنون، جرجی زیدان می گوید: «نظام الملک اولین کسی بود که در اواسط قرن پنجم هجری به واسطه تأسیس مدارس در ممالک اسلامی شهرت یافت و در بغداد و اصفهان و نیشابور و هرات و غیره مدارس ساخت، و همه این مدارس، به خصوص مدرسه بغداد به نام وی «مدرسه نظامیه» خوانده می شد. نظامیه بغداد در سال ۴۵۷ هجری به امر نظام الملک و به دست ابو سعید صدفی در کنار دجله بنا شد و بازارها و کاروان سراها و ده ها در اطراف دور و نزدیک مدرسه خریداری و وقف مدرسه گردید، به طوری که هزینه آن به شصت هزار دینار رسید، این مدرسه از مراکز مهم علمای اسلام گشت و رجال بزرگی از آن مدرسه بیرون آورند.

کتابخانه های مهمی نیز در این دوره تأسیس گردید و در اختیار عموم گذارده شد که نخستین کتابخانه عمومی را خلفای عباسی در بغداد دایر کردند و آن را بیت الحکمة نامیدند و کتابهای مختلف علمی را در آن جمع کردند. پس از تأسیس بیت الحکمة دیگران هم در بغداد کتابخانه دایر کردند.

در مورد وقف و ترویج فرهنگ قرآنی و اهل بیت می توان گفت به طور کلی اسلام مکتبی است اخلاقی که با هدف پایه گذاری و رشد ارزش های اخلاقی در میان مردم به بشریت ارزانی شده است. این مطلب را می توان به راحتی از اوامر و نواهی قرآن کریم و دستورات رهبران دینی دریافت، خداوند در آیه ۹ سوره نحل می فرماید:«انّ الله یأمر بالعدل و الاحسان و ایتاء ذی القربی و ینهی عن الفحشاء و المنکر و البغی یعظُکم لعلّکم تذکّرون»
خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان فرمان می دهد، و از فحشاء و منکر و ظلم و ستم نهی می کند، خداوند به شما اندرز می دهد شاید متذکر شوید.

هدف از خلقت انسان نیز یک هدف اخلاقی می باشد آن گونه که قران می فرماید:

«و ما خلقتُ الجنّ و الإنس الّا لیعبدون» و جن و انس را خلق نکرده ام، جز برای اینکه مرا عبادت کنند.
پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیز هدف از بعثت خود را اتمام و کامل کردن ارزش های اخلاقی اعلام می فرماید، حتی دستورات و قوانین اقتصادی اسلام در نهایت یک هدف اخلاقی را تعقیب می کند، پرداخت مالیات هایی مانند خمس و زکات و ... هر چند از یک طرف اثرات اقتصادی مانند رفع فقر و محرومیت از جامعه و تعدیل ثروت و امثال اینها را دارا می باشد، ولی از طرف دیگر از ابعاد مختلف باعث رشد و کمال انسانها و جامعه مسلمین شده ، اُلفت مسلمانان و حتی غیر مسلمانان را در بر دارد. انفاقات هم در همین راستا می باشند که بارها در قرآن و سخنان رهبران دین مورد تاکید قرار گرفته است.

وقف نیز به عنوان شکلی خاص از انفاقات و صدقات و به عنوان صدقه ای که جاریه است و همیشه استمرار دارد، به نوبه خود سهمی بزرگ در فقر زدایی و محرومیت زدایی و نیز در تألیف قلوب به عهده دارد. با بررسی اجمالی در احکام وقف می توان دریافت که وقف به معنی واقعی کلمه «جهان شمول» است و نه تنها از چارچوب ملیت فراتر رفته بلکه مرزهای عقیده را نیز پشت سر گذاشته است؛ شارع مقدس به افراد خیّر و نیکوکار اجازه داده که با یک دید وسیع جهانی همه انسانهای محروم و محتاج از هر رنگ و نژاد و ملیت و حتی از هر عقیده و مرام و مسلک را در نظر داشته باشند و برای رفع نیازمندی های آنان اقدام کنند.

اسلام وقف بر یهودیان و مسیحیانی را هم که در پناه اسلام به سر می برند، و حتی برای کسانی که از پدر و مادر غیر مسلمان متولد شده و اسلام آورده اند و سپس اسلام را کنار گذاشته اند (مرتد ملی)، بخصوص اگر وقف برای ارحام باشد، جایز دانسته است.

امام خمینی ـ رضوان الله تعالی علیه ـ می فرماید: وقف بر ذمی و مرتد غیر فطری، به خصوص اگر خویشاوند باشد، ظاهراً صحیح است و اما صحت وقف بر کافر حربی و مرتد فطری محل تأمل است.

از طرف دیگر در واقف نیز مسلمان بودن شرط نیست، بلکه وقف کردن کافر نیز صحیح است.

بنابر این، اسلام از یک طرف با اعلام صحت وقف بر کافر حتی کافر حربی او را تشویق می کند که دست از دشمنی برداشته، نوید رحمت را در گوشش زمزمه می کند و از اسلام چهره مهربانی تصویر می کند که حتی دشمنان خود را در آغوش محبتش جای می دهد و از سوی دیگر به کافر این امکان را می دهد. که با وقف اموال خود نیاز فطری و انسانی خود به احسان و نیکوکاری را ارضاء کند و خود را جدا از همنوعان خود احساس نکند، و تصور نکند که از جامعه طرد شده و امکان بازگشتش نیست. به نظر می رسد وقف با داشتن این احکام و این میدان وسیع می تواند یکی از مؤثرترین طرف تألیف قلوب مردم جهان باشد و این نیست مگر در سایه زنده بودن احکام اسلامی و به برکت پویایی دین اسلام.

در مورد وقف و حوزه های علمیه نیز وقتی به تاریخ موقوفات نظر می کنیم، بین وقف و شکوفایی تمدن اسلامی رابطه ای جدی و اساسی می یابیم؛ در تاریخ اسلامی، اولین واقف رسول خدا بود و اولین موقوفات به دست ایشان، مسجد قبا و مسجد النبی و حوائط سبعه (بُستان های هفتگانه) بود.

ساز و کار فرهنگ تا حد زیادی منوط به کارکرد وقف است. عدم معصیت در موقوف یکی از شرایط پذیرفته شدن وقف است. مثلاً برای کارهای خلاف شرع نمی توان وقف کرد. وقتی شرایط و دیگر مباحث مرتبط با وقف را در فرهنگ اسلامی مطالعه می کنیم در می یابیم که شریعت برای وقف اهداف عالی و رسالتی زیر بنایی و اساسی و گسترده، در نظر گرفته است.

به همین دلیل تاسیس حوزه های علمیه وتامین لوازم مورد نیاز برای یادگیری معارف و احکام دین و نشر و تبلیغ علوم دینی در میان مردم از موارد مهم و قابل توجه در مورد وقف در طول تاریخ مسلمین خصوصا شیعیان بوده است.

-در قانون اساسی تعریف و جایگاه وقف چگونه آمده است؟

در قانون اساسی به مسئله ی وقف تصریح نشده است ولی در سایر قوانین کشور به این موضوع پرداخته شده است از جمله در قانون مدنی. ( مواد ۵۵ تا ۱۳۹ در وقف - در حق انتفاع از مباحات و حق ارتفاق و آثار و حریم املاک (

-علت نامگزاری روز 27 صفر با عنوان روز وقف چیست؟

ظاهرا با توجه به مناسبت دهه آخر صفر و اینکه اوّلین واقف در اسلام حضرت محمّد مصطفی صلّی الله علیه و آله هستند از طرح شورای عالی انقلاب فرهنگی این روز به نام وقف تصویب شده و دهه وقف و هفته وقف نیز در کشور مطرح شده است.

 والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

 

. انتهای پیام /*