اصغر میرشکاری در یادداشتی که در پی می آید به تحلیل مفهوم استکبار، منطق و چرایی عدم مذاکره، یا مذاکره با آمریکا در اندیشه امام خمینی، می پردازد. تعبیر «امریکا دشمن شماره یک مردم محروم و مستضعف جهان است» را یادآوری می کند و بر پایه تحلیل های ارائه شده و با روایت یکی از پراهمیت ترین تحولات رخ داده پس از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، این موضوع را مورد تحلیلی دوباره قرار می دهد.
استکبار که حاصل کبر و خود برتربینی و خویشتن بزرگ پنداری است، از آن رو که در زمینه تربیتی ناصحیحی زاده شده است، حاصلی جز سرکشی و طغیان نداشته و از قدمتی دیرینه در میان انسانها برخوردار است. این خصلت آنگاه که به شیوه تفکر و منش عملی بدل شود، ویژگی زورمندان را بیان می کند که با خودبزرگ بینی و تکیه بر ابزار قدرت به تلاش برای سلطه گری بر می خیزند و با ضعیف پنداری و به استضعاف کشاندن دیگران آنها را به سیطره و سلطه خویش در می آورند. این امر البته منحصر به یک فرد و یا یک کشور و یک دوره خاص نمی باشد و از آن جا که به قول حضرت امام خمینی(س) : " استکبار از جنود جهل و شیطان"است (شرح حدیث جنود عقل و جهل/ص398)، می تواند دامن گیر هرکسی بشود، اما در این دور و زمانه و در سطح بین الملل مصداق بارز و کاملش امریکا است با تعبیر دقیق جهانخوار و شیطان بزرگی که برای پیشبرد مقاصد سلطه گرانه خود به هر اقدام ضد بشری دست می یازد و بد تر از آن متأسفانه با امکانات تبلیغی و ارتباطی خود، این همه جنایت را خدمت به صلح و حقوق بشر قلمداد می کند و به دیگران که مورد اجحاف قرار گرفته اند، می قبولاند.
اما باید کسی پیدا شود که در مکتب عزت، درس آموزی کرده باشد و با دید الهی و تیز بینی خاص خویش مجموعه ترفندهای رنگارنگ و توطئه های گوناگون استکباری را بشناسد و نقاب از چهره این جنایتکاران بردارد و با هشدارهای خود نه تنها مردم ایران و یا مسلمانان را که همه به استضعاف کشیده شدگان را بیداری و آگاهی بخشد. به این مورد توجه شود:
« مهمترین و دردآورترین مسئله ای که ملتهای اسلامی و غیر اسلامی کشورهای تحت سلطه با آن مواجه است موضوع امریکاست. دولت امریکا به عنوان قدرتمندترین کشورهای جهان برای بیشتر بلعیدن ذخایر مادی کشورهای تحت سلطه، از هیچ کوششی فروگذار نمی کند. امریکا دشمن شماره یک مردم محروم و مستضعف جهان است. امریکا برای سیطره سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و نظامی خویش بر جهان زیر سلطه، از هیچ جنایتی خودداری نمی نماید. امریکا مردم مظلوم جهان را با تبلیغات وسیعش که به وسیله صهیونیسم بین الملل سازماندهی می گردد، استثمار می نماید. امریکا با ایادی مرموز و خیانتکارش، چنان خون مردم بی پناه را می مکد که گویی در جهان هیچ کس جز او و اقمارش حق حیات ندارند. » (صحیفه امام، ج13، ص: 213)
و چنین است که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران دشمنی نسبت به این کانون خیزش و عزت آشکارتر و شدید تر می شود و توطئه پشت توطئه رخ می نماید و هرچه ساختار نظام اسلامی بیشتر شکل می گیرد و نهادهای حکومتی و اجتماعی پامی گیرد، فشردگی آن توطئه ها هم انبوه نر می شود. زیرا :
«ایران که خواسته است از هر جهت با این شیطان بزرگ قطع رابطه کند، امروز گرفتار جنگهای تحمیلی است. امریکا عراق را وادار نموده است خون جوانان ما را بریزد. و سایر کشورهای تحت نفوذش را وادار نموده است تا ما را با حصر اقتصادی از پای درآورد. » (همان)
و در انبوه این توطئه ها بود که حضرت امام در تاریخ دهم آبان 1358در پیامی که به مناسبت بزرگداشت سیزده آبان و سالروز حمله به دانشگاه در سال 1357و کشتار دانش آموزان خطاب به دانش آموزان ، دانشگاهیان و طلاب و روحانیون صادر کردند، در قسمتی چنین فرموده اند:
« دشمنان ما در هر فرصت خصوصاً در این روز از هیچ توطئه ای دست بردار نیستند و با هر وسیله ممکن می خواهند آرامش را از ملت عزیز سلب کنند. بر دانش آموزان، دانشگاهیان و محصلین علوم دینیه است که با قدرت تمام، حملات خود را علیه امریکا و اسرائیل گسترش داده و امریکا را وادار به استرداد این شاه مخلوع جنایتکار نمایند و این توطئه بزرگ را بار دیگر شدیداً محکوم کنند.» (صحیفه امام، ج10، ص: 412)
و چون سفارت امریکا در ایران مرکز همه توطئه ها می بود و به جای انجام وظایف ذاتی و تعریف شده دیپلماتیک، در حقیقت به کارهای جاسوسی و سامان دهی همه آن توطئه ها اقدام می کرد و این البته طبیعی است که از چشم مردم هوشمند ایران به دور نماند، چنین است که این جاسوسخانه به تصرف نیروهای انقلابی و دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در می آید.
این واقعه که به طور قوی و محکم مورد تأیید و پشتیبانی حضرت امام قرار گرفت، انسجام و وحدت ملی را در داخل کشور شدت بخشید و عزت و سربلندی غرور آفرینی را با خود به همراه داشت، اما به همان میزان استیصال و سردر گمی سیاستمردان امریکا را به دنبال داشت تا آن جا که :" پس از تسخیر لانه جاسوسی امریکا توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، جیمی کارتر رئیس جمهوری امریکا( احتمالًا با هماهنگی عوامل داخلی و بخصوص چند عضو کابینه دولت موقت« رمزی کلارک» و« ویلیام میلر» را برای ملاقات با امام خمینی به ایران اعزام داشت. نمایندگان اعزامی در حالی که به ترکیه رسیده بودند و خود را برای سفر به ایران آماده می کردند، پیام فوق الذکر حضرت امام صادر شد و آنان بدون اخذ نتیجه به امریکا بازگشتند. پیام کوتاه و مختصر حضرت امام بلافاصله در جهان و رسانه های گروهی بین المللی انعکاس گسترده و کم نظیری یافت. یادگار حضرت امام آقای سید احمد خمینی در این باره تصریح می کنند:
« حضرت امام به محض اطلاع اعلامیه ای صادر فرمودند و در آن اطلاعیه هیأت امریکایی را نپذیرفتند و به همه اعضای شورای انقلاب، هیأت دولت موقت و سایر مسئولین تذکر دادند که هیچ کس حق ملاقات با این هیأت امریکایی را ندارد. نکته قابل توجه در این اعلامیه آن است که این تنها اعلامیه حضرت امام است که بدون« بسم اللَّه الرحمن الرحیم» است همانند سوره برائت در قرآن کریم». مجموعه آثار یادگار امام، ج 2، ص 41 " و (صحیفه امام، ج10،ص503- پاورقی)
متن پیام حضرت امام در این مورد چنین است:
« از قرار اطلاع نمایندگان ویژه کارتر در راه ایران هستند و تصمیم دارند به قم آمده و با این جانب ملاقات نمایند. لهذا لازم می دانم متذکر شوم دولت امریکا که با نگهداری شاه، اعلام مخالفت آشکار با ایران را نموده است و از طرفی دیگر آن طور که گفته شده است سفارت امریکا در ایران محل جاسوسی دشمنان ما علیه نهضت مقدس اسلامی است، لذا ملاقات با من به هیچ وجه برای نمایندگان ویژه ممکن نیست و علاوه بر این: 1- اعضای شورای انقلاب اسلامی به هیچ وجه نباید با آنان ملاقات نمایند. 2- هیچ یک از مقامات مسئول حق ملاقات با آنان را ندارند. 3- اگر چنانچه امریکا، شاه مخلوع- این دشمن شماره یک ملت عزیز ما- را به ایران تحویل دهد و دست از جاسوسی بر ضد نهضت ما بردارد، راه مذاکره در موضوع بعضی از روابطی که به نفع ملت است باز می باشد. روح اللَّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج10،ص503)
پیرامون این قضیه و اتفاقات حاصل از آن، از زوایای مختلف مطالب متعددی فراهم آمده است، اما با یقین به دشمنی امریکا با نظام اسلامی ما و پایداری وی بر این دشمنی که البته اگر جز این پنداری باشد، خوش خیالی است، و یقینا بیش از همه امام خمینی(س) بر این امر واقف و نسبت به آن حساس بوده اند ، اما با این حال به طور مشروط می فرمایند: " راه مذاکره در موضوع بعضی از روابطی که به نفع ملت است باز می باشد." و این برای کسی که از روابط بین الملل در شرایط پیچیده فعلی و الفبای سیاست خارجی کمترین اطلاعی داشته باشد، امری پذیرفته می باشد که جای لیت و لعله ای را هم ندارد. ولی متأسفانه از راه رسیده هائی که سابقه و احاطه بر مسائل سیاسی ندارند، تلاش فرزندان انقلابی نظام را در این ساحت پر دست انداز و در این میدان به غایت سخت، با معیارهای سلیقه تنگ سیاسی خود به قضاوت و داوری می نشینند و قضیه ای را که می تواند عامل وخدت و انسجام ملی باشد، به پای اهداف سیاسی خود به قربانگاه می برند و نگاهی هم به منافع و مصالح ملی ندارند. و چه به جا بود اگر این فرمایش امام گونه مقام معظم رهبری مد نظر و راهنمای عمل همه باشد که با اشاره به موقعیت و خوی استکباری امریکا، تکیه بر شناخت دشمنی عمیق امریکا با ملت ایران را به معنای چشم پوشی بر ضعفهای درونی ندانستند و افزودند: در سیاست گذاری، اجرا، تلاش و تحرک، اولویت بندی مسائل و زمینه های دیگر، ضعفهایی داریم که دشمن در موارد بسیاری، از آنها استفاده کرده است.
وغفلت از دشمن اصلی و پرداختن به منازعات درونی را خطایی بزرگ خواندند و افزودند: برخی به بهانه ضعفها و مسائل داخلی، دشمن خارجی را فراموش می کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: نباید دشمن را با کسانی که با آنها اختلاف نظر داریم اشتباه بگیریم، دشمن کسی است که با همه توان درصدد ضربه زدن به ملت و روی کار آوردن حکومتی دست نشانده، دلباخته، و تسلیم و مرعوب غرب است و این دشمنِ کینه توز، آگاه و جدی را نباید در هیچ حالتی فراموش کنیم.
.
انتهای پیام /*