ستاد مرکزی بزرگداشت حضرت امام خمینی (س)
میراث پدری / فرازهایی از وصیت نامه سیاسی-الهی امام خمینی(س)
و وصیت من به همه آن است که با یاد خدای متعال به سوی خودشناسی و خودکفایی و استقلال، با همۀ ابعادش به پیش، و بی تردید دست خدا با شما است، اگر شما در خدمت او باشید و برای ترقی و تعالی کشور اسلامی به روح تعاون ادامه دهید.
و اینجانب با آنچه در ملت عزیز از بیداری و هوشیاری و تعهد و فداکاری و روح مقاومت و صلابت در راه حق می بینم و امید آن دارم که به فضل خداوند متعال این معانی انسانی به اعقاب ملت منتقل شود و نسلاً بعد نسل بر آن افزوده گردد.
با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص، و به سوی جایگاه ابدی سفر می کنم.
صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۴۵۰
گوینده: مژده لواسانی
زندگی به سبک روح الله
زهرا مصطفوی دختر امام نقل می کنند که بعد از انقلاب اولین نوه امام که ازدواج کرد دختر من بود اینقدر آقا سفارش کرده بودند که ساده باشد؛ تجملاتی نباشد؛ که دو سه روز قبل از عقد مادرم به من گفت: آخر شما نمی خواهید خریدی بکنید؟ آینه و شمعدانی بخرید؛ بعد خانم برادرم که وارد شد چون خواهر داماد بود مادرم به او گفتند: شما چه وقت می خواهید برای عروس چیزی بخرید؟ ایشان جواب دادند: امام تاکید کردند این کار را نکنید. بعد که سفره پهن شد و همه دور هم بودیم خانم از آقا پرسیدند که شما سفارش فرموده اید که آینه و شمعدان نخرند؟ شگون عروس به آینه است. آقا فرمودند: من نگفتم آینه نخرید ولی می گویم ساده باشید.
برگرفته از کتاب آیت اعتدال نوشته اصغر میرشکار
قطعات به کار برده شده در ویدئو از موسیقی سمفونی روح الله انتخاب شده است.
تهیه شده در موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)
همدلی با روح الله
جلوه هایی از زیست مومنانه حضرت امام خمینی (س)
خاطره از حضرت آیت الله خامنه ای
به یاد دارم که در شهری سخنرانی داشتم(شاید تبریز بود)، بعد از پایان سخنرانی همینکه خواستم سوار ماشین شوم، دیدم خانمی پشت سر پاسدارها خطاب به من حرف می زند، گفتم راه را باز کنید تا ببینم این خانم چه کار دارد، جلو آمد و گفت: «از قول من به امام بگویید، بچه ام اسیر دشمن بود و اخیراً مطلع شدم که او را شهید کرده اند به امام بگویید فدای سرتان، شما زنده باشید، من حاضرم بچه های دیگرم نیز در راه شما شهید شوند» من به تهران آمدم خدمت امام رسیدم؛ ولی فراموش کردم این پیغام را به ایشان بگویم بعد که بیرون آمدم، سفارش آن مادر شهید به ذهنم آمد، برگشتم و مجدداً خدمت امام رسیدم و آنچه را که آن خانم گفته بود برای ایشان نقل کردم، بلافاصله دیدم آنچنان چهرۀ امام در هم رفت و آنچنان اشک از چشم ایشان فرو ریخت که قلب مرا سخت فشرد.
کتاب پرتوی از خورشید، ص ۱۸۶
گوینده: رضا محمود آبادی
مظلومیت شهید بهشتی
ایشان را من بیست سال بیشتر می شناختم. مراتب فضل ایشان و مراتب تفکر ایشان و مراتب تعهد ایشان بر من معلوم بود. و آنچه که من راجع به ایشان متأثر هستم، شهادت ایشان در مقابل او ناچیز است و آن مظلومیت ایشان در این کشور بود.
صحیفه امام، ج ۱۴، ص ۵۱۸
استقلال قاضی در امر قضاوت
کسی که مجرم است باید به جزای خودش برسد و توصیه از احدی قبول نباید بشود. من این را کراراً گفته ام، اگر از من توصیه برای کسی آمد، از دفتر من برای کسی توصیه آمد، از کسانی که به من مربوطند توصیه آمد، بزنید به دیوار! قاضی نباید تحت تأثیر کسی باشد. قاضی آزاد است و باید در محیط آزاد عمل بکند. توصیه ها را هیچ به آن اعتنا نکنید. اگر یکوقت توصیۀ بحقی است که خوب، آن وقت شما البته باید توصیۀ بحق را رسیدگی بکنید. بر فرض که توصیه هم نشود، باید رسیدگی بکنید. اگر خدای نخواسته یک توصیه ای است که ناحق است، هیچ نباید به آن اعتنا کرد.
صحیفه امام، ج ۱۰، ص ۲۷۲
زندگی به سبک روح الله
یکی از دکترهایی که به محل زندگی امام رفت و آمد داشت نقل می کند؛ سادگی و بی پیرایگی بر سر تا سر زنگی ایشان حاکم بود فرش بیرونی و درونی اتاق امام یکسان بود و همان فرش درشت بافت و ارزان قیمت قم بود. پرده اتاق، صندلی، لیوان، تابلو درون اتاق، استکان های چای، ظروف غذا و غیره از این قاعده تبعیت می کردند. در این سادگی زیبایی الهام بخشی نهفته بود که به انسان آرامش میداد. آن پیراهن سفید و بلند آن عرقگیر ساده و سفید جوراب های نخی ارزان قیمت و غیره بیان گر بی توجهی محض امام به مظاهر دنیوی بود
برگرفته از کتاب آیت اعتدال نوشته اصغر میرشکار
قطعات به کار برده شده در ویدئو از موسیقی سمفونی روح الله انتخاب شده است.
تهیه شده در موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)
همدلی با روح الله
جلوه هایی از زیست مومنانه حضرت امام خمینی (س)
خاطره از محسن رضایی
از شهادت فرماندهان و رزمندگان خیلی متاثر می شدند اما تاثرات روحی امام بیشتر درونی بود و زیاد نمیتوانستیم عمق و میزان این تاثر را بفهمیم. امام برای فرماندهان دعا می کردند و می گفتند: شبی نیست که شما را دعا نکنم. در آخرین لحظاتی که قطعنامه پذیرفته می شد من رفتم خدمت امام؛ گفتند: به فرماندهان بگویید که من از آنها راضی هستم و در ساعت های مخصوصی آنها را دعا میکنم.
برگرفته از کتاب پا به پای آفتاب
گوینده: رضا محمود آبادی
اینفوگرافی نفی نژادپرستی و نژاد ستیزی در کلام امام خمینی(س)
هر قسمت از این اینفوگرافی به صورت مجزا قابل مشاهده می باشد. برای نمایش با کیفیت بر روی آنها کلیک کنید.
ستاد مرکزی بزرگداشت حضرت امام خمینی (س)
میراث پدری / فرازهایی از وصیت نامه سیاسی-الهی امام خمینی(س)
به قضات محترم در عصر حاضر و اعصار آینده وصیت می کنم که با درنظر گرفتن احادیثی که از معصومین ـ صلوات اللّه علیهم ـ در اهمیت قضا و خطر عظیمی که قضاوت دارد و توجه و نظر به آنچه دربارۀ قضاوت به غیر حق وارد شده است، این امر خطیر را تصدی نمایند و نگذارند این مقام به غیر اهلش سپرده شود.
صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۴۲۴
گوینده: مژده لواسانی
همدلی با روح الله
جلوه هایی از زیست مومنانه حضرت امام خمینی (س)
خاطره از آیت الله جعفری سبحانی
امام از مجالس انس با دوستان غفلت نمی کرد و جلسۀ انس را مایۀ نوعی کمک و ورزیدگی ذهن و آمادگی آن می دانست. یک روز خوب ایشان می فرمود: «در دوران جوانی، پنجشنبه و جمعه ای بر ما نگذشت مگر این که با دوستان جلسۀ انسی تشکیل می دادیم و به خارج از قم و بیشتر به سوی جمکران می رفتیم. در فصل برف و بارانی در حجره خود به برنامه انسی اشتغال می ورزیدیم و هنگامی که صدای مؤذن به گوش می رسید همگی به نماز می ایستادیم»
برداشت هایی از سیره امام خمینی (س)، ج ۱، ص ۲۲۹
گوینده: رضا محمود آبادی
ستاد مرکزی بزرگداشت حضرت امام خمینی (س)
میراث پدری / فرازهایی از وصیت نامه سیاسی-الهی امام خمینی(س)
توصیۀ اینجانب آن است که نسل حاضر و آینده غفلت نکنند و دانشگاهیان و جوانان برومند عزیز هر چه بیشتر با روحانیان و طلاب علوم اسلامی پیوند دوستی و تفاهم را محکمتر و استوارتر سازند و از نقشه ها و توطئه های دشمن غدار غافل نباشند و به مجرد آنکه فرد یا افرادی را دیدند که با گفتار و رفتار خود در صدد است بذر نفاق بین آنان افکند او را ارشاد و نصیحت نمایند؛ و اگر تأثیر نکرد از او روگردان شوند و او را به انزوا کشانند و نگذارند توطئه ریشه دواند که سرچشمه را به آسانی می توان گرفت.
صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۴۱۴
گوینده: مژده لواسانی
زندگی به سبک روح الله
خاطره حجت الاسلام و المسلمین محمد علی انصاری از مراقبت امام خمینی (س) در بسط زندگی و پرهیز از تشریفات
روزی امام فرمودند: عینک من را بدهید میخواهم مطالعه کنم. وقتی عینک ایشان را از روی میز برداشتم دیدم مقداری گرد و غبار روی شیشه های آن نشسته است. یک دستمال از جعبه دستمال کاغذی روی میز برداشته و عینک را تمیز کردم و عینک را تقدیم امام کردم. ایشان عینک را به چشمشان زدند، من بی توجه قصد داشتم آن دستمال را مچاله کرده و دور بیندازم؛ که امام متوجه شدند و فرمودند: آقای انصاری اگر شما برای آن دستمال مورد مصرف ندارید به من بدهید این دستمال هنوز جای مصرف دارد و نباید دور انداخته شود. به نظر من ایشان دائم المراقبه بودند که مبادا مسئولیتی که داشتند مبادا سبب بسط و توسعه در زندگی شان شود و اقدامی انجام شود که تشریفات تلقی شود.
برگرفته از کتاب آیت اعتدال نوشته اصغر میرشکار
قطعات به کار برده شده در ویدئو از موسیقی سمفونی روح الله انتخاب شده است.
تهیه شده در موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)
ستاد مرکزی بزرگداشت حضرت امام خمینی (س)
میراث پدری / فرازهایی از وصیت نامه سیاسی-الهی امام خمینی(س)
به ملت عزیز ایران توصیه می کنم که نعمتی که با جهاد عظیم خودتان و خون جوانان برومندتان به دست آوردید همچون عزیزترین امور قدرش را بدانید و از آن حفاظت و پاسداری نمایید و در راه آن، که نعمتی عظیم الهی و امانت بزرگ خداوندی است کوشش کنید و از مشکلاتی که در این صراط مستقیم پیش می آید نهراسید که إن تَنْصروااللّه یَنْصُرْکم و یُثَبِّتْ اَقدامَکم.
صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۴۱۲
گوینده: مژده لواسانی
ستاد مرکزی بزرگداشت حضرت امام خمینی (س)
میراث پدری / فرازهایی از وصیت نامه سیاسی-الهی امام خمینی(س)
و به مجلس و دولت و دست اندرکاران توصیه می نمایم که قدر این ملت را بدانید و در خدمتگزاری به آنان خصوصاً مستضعفان و محرومان و ستمدیدگان که نور چشمان ما و اولیای نعم همه هستند و جمهوری اسلامی رهاورد آنان و با فداکاریهای آنان تحقق پیدا کرد و بقای آن نیز مرهون خدمات آنان است، فروگذار نکنید و خود را از مردم و آنان را از خود بدانید.
صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۴۱۲
گوینده: مژده لواسانی
زندگی به سبک روح الله
خاطره حجت الاسلام و المسلمین مسیح بروجردی ، نوه امام خمینی (س) از توجه ایشان به پرهیز از اسراف در تناول میوه
روزی ظرف میوه ای را که در آن سیب هم بود برای امام آوردم. مدتی گذشت ولی آقا به میوه ها دست نزدند به ناچار گفتم: آقا سیب برای تان پوست بکنم؟ فرمودند: نه. بعد از مدتی که مجددا سوال کردم فرمودند: آخر من نمیتوانم همه اش را بخورم متوجه شدم ایشان از فکر این که مبادا ما بقی آن اسراف شود از خیر آن میگذرند. وقتی که به آقا گفتم: من بقیه آن را میخورم. فرمودند: اگر اینطور باشد عیبی ندارد. آنگاه سیب را پوست کندم که قسمتی از آن را آقا و مابقی را خودم خوردم.
برگرفته از کتاب آیت اعتدال نوشته اصغر میرشکار
قطعات به کار برده شده در ویدئو از موسیقی سمفونی روح الله انتخاب شده است.
تهیه شده در موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)
ستاد مرکزی بزرگداشت حضرت امام خمینی (س)
میراث پدری / فرازهایی از وصیت نامه سیاسی-الهی امام خمینی(س)
من اکنون به ملتهای شریف ستمدیده و به ملت عزیز ایران توصیه می کنم که از این راه مستقیم الهی که نه به شرقِ ملحد و نه به غربِ ستمگرِ کافر وابسته است، بلکه به صراطی که خداوند به آنها نصیب فرموده است محکم و استوار و متعهد و پایدارْ پایبند بوده، و لحظه[ای] از شکر این نعمت غفلت نکرده و دستهای ناپاک عمال ابرقدرتها، چه عمال خارجی و چه عمال داخلی بدتر از خارجی، تزلزلی در نیت پاک و ارادۀ آهنین آنان رخنه نکند.
صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۳۹۹
گوینده: مژده لواسانی
زندگی به سبک روح الله
یک ظهر جمعه در نجف بود. خانواده امام در اتاقی دور هم نشسته بودند که بحث زیارت پیش آمد آقا شما نمی خواهید یک سفر به کاظمین و سامرا بروید؟ امام جواب داد: چرا دلم می خواهد و بعد ساکت شدند خانم ایشان پرسید: اگر دلتان می خواهد چرا نمی روید؟
پول نداریم.
خانم به مزاح گفت: همه ما فردا صبح بریم داخل صحن حرم و کمی پول جمع کنیم تا آقا به زیارت بروند. امام گفتند: خانم یک سطل پول در سردابه هست ولی مال من نیست.
یعنی شما با این پول حق این که یک زیارت کاظمین و سامرا بروید را ندارید؟ امام که کمی عصبانی شده بودند جواب دادند: حق چه کسی را بردارم و برای زیارت خرج کنم من نمی روم؛ و نرفتند تا زمانی که میخواستند به پاریس بروند.
برگرفته از کتاب آیت اعتدال نوشته اصغر میرشکار
قطعات به کار برده شده در ویدئو از موسیقی سمفونی روح الله انتخاب شده است.
تهیه شده در موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)
پدر مهربان، خاطراتی از رفتار حضرت امام خمینی(س) با کودکان و نوجوانان
آزادی عمل
بچه ها در حضور امام بسیار آزاد بودند و تا وقتی امام حضور داشتند وسعت عملشان بیشتر از زمانی بود که ایشان نبودند چون فکر می کردند یک حامی دارند و اگر عمل نادرستی انجام بدهند، ما به احترام امام اعتراض نمی کنیم. در نتیجه وقتی امام می آمدند به جای اینکه بچه ها یک مقدار آرامتر باشند، فکر می کردند که حالا هر کاری دلشان بخواهد می توانند بکنند. (فرشته اعرابی (نوه حضرت امام).)
طوری نشده؟
روزهای جمعه ناهار به خانۀ خانم می رفتیم و تا ساعت دو ناهار می خوردیم و بعد با دوچرخه، بازی می کردیم. دوچرخه های ما همیشه خانۀ امام بود. امام به ما می گفتند: به طرف اتاق من نیایید، اما هیچ وقت با اخم و ناراحتی نمی گفتند، با خنده می گفتند که من خوابم و خسته ام، بیدار و کسل می شوم. شما طرف اتاق من نیایید سر و صدا بکنید. یک بار هم رفتیم و آقا از خواب بیدار شدند. ایشان چیزی نگفتند؛ ولی دیگران ما را دعوا کردند. (مرتضی اشراقی (نوه حضرت امام))
برگرفته از کتاب پدر مهربان، ص ۴