از ویژگیهای برجستۀ یادگار امام در برخورد با اشخاص و جریانات فکری و سیاسی جامعۀ آن بود که به جز مسأله تبعیت محض و آگاهانه از ولایت به عنوان یک اصل مترّقی و در عین حال اصل تعبّدی شرعی، در سایر مسائل از مطلق نگری و مطلق انگاریِ اشخاص و پدیده های سیاسی و اجتماعی شدیداً امتناع می ورزید
از ویژگیهای برجستۀ یادگار امام در برخورد با اشخاص و جریانات فکری و سیاسی جامعۀ آن بود که به جز مسأله تبعیت محض و آگاهانه از ولایت به عنوان یک اصل مترّقی و در عین حال اصل تعبّدی شرعی، در سایر مسائل از مطلقنگری و مطلقانگاریِ اشخاص و پدیدههای سیاسی و اجتماعی شدیداً امتناع میورزید و معتقد بود که نقاط ضعف و قوت افراد و جریانات را باید با هم دید، و سهم مثبت و منفی هر یک را در برخورد با انقلاب و مسائل آن منصفانه ارزیابی کرد و از انتقاد بجا و بیان ضعفها نباید هراسید و در عین حال از واقعیتها و نکات مثبت نیز نباید چشمپوشی کرد. در جبهۀ خودی و در درون جامعه اسلامی هرگز نباید اختلافنظرها و سلیقههای سیاسی سبب نادیده گرفتن حدود شرعی و زیر پا نهادن روابط انسانی شود. و کرامت و حفظ حرمت انسانها را نباید به بهانه اختلافنظر مخدوش نمود. نمونههای بارزی از این نگرش را در مصاحبهها و رفتار آن عزیز فراوان مشاهده میکنیم. او حتی تا پایان عمر، روابط انسانی خود را با کسانی که آنهمه کارشکنی و مخالفت کردند و انواع تهمتها و زخم زبانها را نسبت به وی روا داشتند قطع نکرد. بارها شاهد بودیم که به عیادت و دیدن کسانی میرفت و با دلسوزی و به جدیت، رفع گرفتاری و مشکل کسانی را پیگیری میکرد که آنها در گذشته از هیچ کوششی برای ضربه زدن و رنجانیدنش دریغ نکرده بودند. حقیقتاً در این جنبه، او مناعت طبع و بزرگمنشی را به تمام و کمال از حضرت امام آموخته و به کار بسته بود.
حضرت امام خمینی در تاریخ 23 /8 /1361 دربارۀ مواضع گذشته و حال «احمد» که خود از یکسو سند افتخاری برای ایشان و از سوی دیگر بیانگر دشواریهای مسیر انقلاب و رنجهای این خانوادۀ مطهر است، چنین مینویسند:
«... اینجانب در پیشگاه مقدس حق شهادت میدهم که [احمد] از اول انقلاب تاکنون و از پیش از انقلاب در زمانی که وارد این نحو مسائل سیاسی شده است از او رفتار یا گفتاری که برخلاف مسیر انقلاب اسلامی ایران باشد ندیدهام و در تمام مراحل از انقلاب پشتیبانی نموده و در مرحله پیروزی شکوهمند انقلاب معین و کمک کار من بوده و است و کاری که برخلاف نظر من است انجام نمیدهد و در امور مربوطه چه در اعلامیهها یا ارشادها بدون مراجعۀ به من تصرف و دخالتی نمیکند؛ حتی در الفاظ اعلامیهها بدون مراجعه دخالت نمیکند و اگر در امری نظری دارد تذکر میدهد که [[page 1]]تذکراتش نیز صادقانه، و برخلاف مسیر انقلاب و مصلحت نیست و من اگر تذکراتش را نپذیرفتم تخلف از قول من نمیکند و من نیز اگر حرفش را صحیح دیدم قبول میکنم و امیدوارم حرف صحیح را از همه کس قبول کنم...
... در امور سیاسی مدتی تهمتها زده شد که احمد طرفدار منافقین است و من در طول مدت انقلاب مخالفتهایی از او میدیدم که دیگران بر آن شدّت و قاطعیت نبودند... یا مسئله طرفداری از بنیصدر، او مادامی که من از بنیصدر بواسطه بعض مصالح جانبداری میکردم او هم گاهی طرفداری میکرد و آنگاه که من پرده را بالا زده و او را برکنار کردم حتی یک مرتبه از او طرفداری نکرد و مخالفت شدید میکرد، یا مسئله خط سوم که مدتی نقل مجالس مخالفان بود و تهمتهائی ناروا میزدند و من او را امر بسکوت کردم و او هیچگاه از خط انقلاب و اسلام خارج نبود و بالاخره اگر بواسطه انتقامجوئی از من پس از من گروههائی به مخالفت او برخاستند من دین خود را به او بعنوان یک مسلمان و یک رحم ادا کردم و خداوند تبارک و تعالی حاضر و ناظر است و من امیدوارم که احمد به خدای تبارک و تعالی اتکال نماید و از غیر او از هیچ کس نهراسد و در خدمت به خالق و خلق به واسطه تهمتها و مخالفتها بخود تزلزل و تردید راه ندهد و در خدمتها از خداوند متعال چشمداشت داشته باشد و برای بدست آوردن هیچ مقامی قدم برندارد و چون او را شخص مفید برای انقلاب میدانم امیدوارم در کنار وفاداران به انقلاب و متعهدان در راه اسلام و هدف به خدمت هرچه بیشتر قیام کند و با برادران انقلابی و ایمانی در خط انقلاب و اسلام کوشش کند و از هیچ خدمتی مضایقه ننماید و پاداش از هیچ مخلوقی نخواهد و خدمت را در راه کشور اسلامی و اهداف الهی خالصانه و برای رضای خالق – جلا و علا – ادامه دهد. و به مستمندان و مستضعفان که حق تعالی سفارش آنان را فرموده بیش از دیگران خدمت کند و دیگران را به خدمتگزاری دعوت کند و هرچه مشکل در راه خدمت به هدف که اسلام عزیز است پیش آید و هرچه کارشکنی شود از کوشش برای خدا دست برندارد و برای هر خدمتی که او را دعوت کردند و تشخیص داد مفید است اجابت کند و رضای خدا را با خدمت به خلق جلب نماید.
و اما در موضوع روحانیت که گاهی احمد مورد تهمت واقع میشود من او را موافق جدی با روحانیت میدانم. اساس روحانیت چیزی نیست که یک نفر مسلم با آن مخالف باشد و اما موافقت بیقید و شرط که هر کس با هر عمل و اخلاق و ایده مورد تأیید او باشد و لباس روحانیت به قامت هرکس، اگر چه برخلاف مشی اسلامی انسانی رفتار کند سزاوار و موجب لزوم غمض عین باشد از او و هیچ روحانی متعهد و مسلمان معتقد به ارزشهای اسلامی متوقع نیست و نباید باشد. و اینجانب کراراً گفتهام که روحانینمای غیرمهذب و در غیر خط اسلام از ساواکی برای اسلام و جمهوری اسلامی خطرناکتر است. در هر صورت احمد در این باره از خط اسلام و خط روحانیت متعهد پیروی میکند و امید است انشاءالله تعالی در این خط مستقیم که صراط الله است پایدار باشد.» همان، ج 17، صص 90 تا 933.
نکتۀ بسیار جالب دربارۀ این نامه آنکه:
[[page 2]]
چند ماه قبل از بیماری و رحلت یادگار امام، و به دستور ایشان در مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام قرار شد مجموعه کامل آثار امام را بر اساس سیر تاریخی، شامل کلیه آنچه که تاکنون در کتاب صحیفه نور و دیگر کتابها منتشر شده است و آنچه که انتشار نیافته – که خود چندین جلد می شود – را آماده چاپ نموده و یکجا منتشر کنیم. از ایشان درخواست کردیم تا مطالب منتشر شده، بخصوص نامهها و مطالب مربوط به منسوبین را به تدریج خدمتشان ارسال نمائیم تا با توجه به اطلاعات جامع ایشان اگر نکته توضیحی دارند به صورت پاورقی مرقوم فرمایند – که نمونهای از توضیحات آن مرحوم را در کتاب وعدۀ دیدار مشاهده می کنیم – ایشان علیرغم مشغله و با وجود کسالتی که از ناحیه چشم داشتند، مثل همیشه، کار مربوط به امام و آثار ایشان را در اولویت برنامههای خود قرار دادند و اغلب شبها – و بسیاری مواقع تا سحرگاه – وقت خود را صرف این مهمّ می کردند.
[[page 3]]