خدا می ‏داند که من هر وقت نظرم به این جوانهایی که عازم جبهه هستند و با شور و شعف دارند به جبهه‏ ها می ‏روند، وقتی من آنها را نگاه می‏ کنم، از خودم خجالت می‏ کشم، ما کی هستیم، ما چی هستیم؟ ما قریب هشتاد و چند سال در این دنیاـ خودم را می‏ گویم ـ بودم و به قدر این چند روزی که اینها مشغول خدمت هستند، ما خدمت نکردیم، ما خودمان را نساختیم. از من گذشت، لکن شما توجه کنید که خود را بسازید.

توجه کنید که دنیا را به چیزی نگیرید، توجه کنید که همه رفتنی هستیم و باید به خدای  تبارک و تعالی نزدیک بشویم تا آن جا ما را راه بدهند. (صحیفه امام، ج 20، ص 54)


و اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتاً مسئلۀ بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوۀ دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می‏ دیدم؛ ولی به واسطۀ حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلاً خودداری می‏ کنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور، که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم؛ و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام می‏ دانم. و خدا می‏ داند که اگر نبود انگیزه ‏ای که همۀ ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمی ‏بودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود. اما چاره چیست که همه باید به رضایت حق تعالی گردن نهیم. و مسلّم ملت قهرمان و دلاور ایران نیز چنین بوده و خواهد بود. (صحیفه امام؛ ج 21، ص 92)


. انتهای پیام /*