چشمه

احکام چشمه از دیدگاه امام خمینی (س)

اقسام آب

آب یا مطلق است یا مضاف. آب مضاف: مانند فشرده اجسام مثل آب هندوانه و انار و مانند آبی که با چیز دیگری ممزوج شود، به طوری که به آن آب گفته نشود مثل آب شکر (شربت) و آب نمک.(۱) و بنابراین آب مطلق آبی است که فشرده اجسام مثل آب هندوانه و انار نبوده و یا ممزوج با چیز دیگر به طوری نشده باشد که به آن آب (بدون قید) صدق نکند.

اقسام آب مطلق

امام خمینی (س) (س) در تحریرالوسیله در بیان اقسام آب مطلق می نویسند: «المطلق أقسام: «الجاری، و النابع بغیر جریان، و البئر، و المطر، و الواقف، و یقال له: الراکد.» (۲) یعنی آب مطلق بر چند قسم است: آب جاری و آبی (چشمه) که (از زمین) می جوشد ولی جریان ندارد و آب چاه و آب باران و آب ایستاده، که به آن «آب راکد|راکد» می گویند.

حکم آب چشمه

در تحریرالوسیله در الحاق آب چشمه به آب جاری و عدم تنجس آن به صرف ملاقات با نجس آمده است: «آب جاری که از زمین می جوشد و روان است، کم باشد یا زیاد، و نیز آبی که از زمین می جوشد ولی راکد است مانند بعضی از چشمه ها، با ملاقات نجاست نجس نمی شود. ... پس این آب ها فقط در صورتی که تغییر کنند نجس می شوند.»(۳)

مالکیت آب چشمه

امام خمینی (س) در تحریرالوسیله با بیان این که آب ها از مشترکات است درباره چشمه ها می فرمایند: «و همچنین (از مشترکات) است چشمه های شکافته شده از کوه ها یا در زمین های موات و آب هایی که از باریدن باران ها در زمین های پست جمع شده. بنابراین مردم در همه این ها مثل هم مساوی می باشند و کسی که چیزی از آن ها را به وسیله ظرف یا آبگیر یا حوض و مانند این ها حیازت کند مالک می شود و احکام ملک بر آن جاری می باشد و فرقی بین مسلمان و کافر نیست. و اما آب های چشمه ها و چاه ها و قنات هایی که کسی آن ها را در ملک خودش یا در زمین موات به قصد تملک آب آن ها حفر نموده، ملک حفر کننده آن ها می باشد مانند بقیّه املاک و برای کسی جایز نیست که آن ها را بگیرد و در آن ها تصرف نماید مگر آن که به اذن مالک باشد. البته به غیر از بعضی از تصرفاتی که بیان آن ها در کتاب طهارت گذشت.»(۴)

نقل و انتقال مالکیت چشمه

آب های چشمه ها و چاه ها و قنات هایی که کسی آن ها را در ملک خودش یا در زمین موات به قصد تملک آب آن ها حفر نموده و ملک حفر کننده است «به نوافل شرعی - قهری باشند مانند ارث یا اختیاری باشند مانند بیع و صلح و هبه و غیر این ها - به غیر مالک منتقل می شوند.»(۵)

حد حریم چشمه

«حریم چشمه مقداری است که جهت استفاده یا اصلاح و حفظ آن همانند چیزهای دیگر به آن نیاز می باشد.»(۶) و «برای هر کدام از چاه و چشمه و قنات؛ یعنی چاه آخری قنات که آب از آن می جوشد و به آن چشمه چاه و مادر چاه ها گفته می شود و همچنین غیر آن در صورتی که منشأ آب باشد، برای هر کدام از این ها حریم دیگری است به معنای دیگر و آن مقداری است که کسی بدون اذن صاحب آن ها حق ندارد در کمتر از آن مقدار، چاه یا قنات دیگری احداث نماید.»(۷) و «مقدار حریم در چشمه و قنات در زمین سخت پانصد ذراع و در زمین سست هزار ذراع می باشد؛ پس اگر انسانی چشمه یا قناتی را در زمین موات سخت احداث نماید و دیگری بخواهد یکی دیگر احداث نماید باید پانصد ذراع از او دور باشد و اگر در زمین سست باشد باید هزار ذراع از آن دور شود. و اگر فرض شود که دومی به اولی ضرر می رساند و آب آن کم می شود با اینکه به مقدار حریم دور است، احتیاط واجب - اگر اقوی نباشد - آن است که دوری را به قدری زیاد کنند که ضرر برطرف شود یا صاحب اولی رضایت بدهد.»(۸)

ملاک تقدم و تأخر در استفاده از آب چشمه

«اگر املاکی بر آب مباح از چشمه یا رودخانه یا نهر و مانند آن، اجتماع کنند به اینکه اشخاصی آن املاک را بر آن احیا کنند تا آن ها را به وسیله جوی ها یا دلوها یا چرخ های آبکشی یا موتورهایی که در این زمان متداول است از آن آب بدهند، همه آن ها حق آب گرفتن از آن را دارند، پس هیچ کسی حق ندارد که بالاتر از آن املاک، نهری باز کند و همه آب را بگیرد یا آن را از مقدار احتیاج آن املاک کم نماید. و در این صورت، پس اگر بدون آن که مزاحمتی در بین باشد، آب برای آبیاری همه وافی بود که وافی است. و اگر وافی نباشد و بین صاحبان آن در تقدّم و تأخّر، مشاجره و سخت گیری پیدا شود، الاسبق فالاسبق در احیا، مقدم می شود در صورتی که سابقی معلوم باشد وگرنه الاعلی فالاعلی و الاقرب فالاقرب تا دهانه و اصل آب، مقدم می شود. پس بالاتری، نیازش را برطرف می کند سپس آب را به سوی آن که بعد از او است رها می کند و به همین صورت. لیکن در آبیاری نخل، بنابر احتیاط مستحب|احتیاط (مستحب) زیادتر از برآمدگی روی پا نباشد اگرچه جواز آب دادن تا به اول ساق، خالی از قوت نیست و در آبیاری درخت زیادتر از قدم و در آبیاری زراعت بالاتر از بند کفش نباشد.(۹) و «چشمه اگر در محدوده حریم آبادی قرار دارد و مورد استفاده اهالی آبادی، ولو برای آب دادن گوسفندان است، در صورتی که زاید بر حاجت اهالی آبادی نباشد، دیگران بدون اجازه اهالی آبادی حق استفاده ندارند.»(۱۰)

(۱) موسوعة الإمام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۱، کتاب الطهارة، فصل فی المیاه. مطلق

(۲) موسوعة الإمام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۱، کتاب الطهارة، فصل فی المیاه. المطلق اقسام

(۳) موسوعة الإمام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۱۲، کتاب الطهارة، فصل فی المیاه، مسألة ۸. النابع الواقف

(۴) موسوعة الإمام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۲۳۳، کتاب إحیاء الموات و المشترکات، مسألة ۲۴. کذلک العیون

(۵) موسوعة الإمام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۲۳۳، کتاب إحیاء الموات و المشترکات، مسألة ۲۴. و ینتقل ای غیره

(۶) موسوعة الإمام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۲۱۵، کتاب إحیاء الموات و المشترکات، مسألة ۷. و حریم العین

(۷) موسوعة الإمام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۲۱۵، کتاب إحیاء الموات و المشترکات، مسألة ۸. و العین

(۸) موسوعة الإمام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۲۱۵، کتاب إحیاء الموات و المشترکات، مسألة ۸. و فی العین

(۹) موسوعة الإمام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۲۳۵، کتاب إحیاء الموات و المشترکات، مسألة ۲۹. من عین

(۱۰) موسوعة الإمام الخمینی، ج۳۹، استفتائات امام خمینی، ج ۸ ؛ ص۳۰۲، سؤال ۹۵۴۲. چشمه

(۱۰) موسوعة الإمام الخمینی، ج۳۹، استفتائات امام خمینی، ج ۸، ص۳۰۲، سؤال ۹۵۴۱. چشمه

. انتهای پیام /*