واقعه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲
مقدمه
بخش اول: شکل گیری قیام: اجرای اصلاحات امریکایی، مخالفت امام، حمله به فیضیه، انتشار خبر اعتراضات امام و سخنرانی مدرسه فیضیه
بخش دوم: واکنش عمومی و شکل گیری قیام
بخش سوم: اقدام های رژیم پهلوی
بخش چهارم: بازتاب داخلی و خارجی
بخش پنجم: تعداد شهدا
بخش ششم: آثار و پیامدها
بخش هفتم: بزرگداشت قیام
مقدمه
پس از اعتراض امام خمینی به اصلاحات آمریکایی شاه و حمله رژیم به فیضیه، صدای اعتراض مردم در شهرهای مختلف بلند شد. امام خمینی در ۱۳خرداد۱۳۴۲ (عصر عاشورا) در سخنانی حکومت پهلوی را به دستگاه بنی امیه تشبیه کرد و ضمن نصیحت به شاه، او را به عبرت گرفتن از سرانجام پدرش فرا خواند.
سخنان تند امام خمینی (س) موجب دستگیری و انتقال ایشان به تهران در شب پانزده خرداد شد. با انتشار خبر بازداشت، بازار تهران تعطیل شد و مردم در تهران، قم، اراک و برخی شهرهای دیگر به خیابان ها ریختند و قیام پانزده خرداد شکل گرفت. این قیام به دستور علم، نخست وزیر، به شدت سرکوب شد؛ چنان که هرگز آمار دقیقی از کشته شدگان معلوم نشد.
امام خمینی (س) که پانزده خرداد را «یوم الله» خواند، قیام مردم را مایه رشد آنان، نقطه عطف تاریخ و خمیرمایه نهضت اسلامی می دانست. ایشان با نفی ملی بودن قیام پانزده خرداد، آن را قیامی قرآنی و اسلامی نامید که شهادت طلبی مردم آن را پدیدآورد.
قیام پانزده خرداد به دنبال بازداشت امام خمینی (س) در سال ۱۳۴۲، به صورت خودجوش و مردمی در قم، تهران، ورامین، مشهد، شیراز و برخی از شهرهای دیگر شکل گرفت. زمینه های این قیام را اقدامات ضد دینی رژیم پهلوی در گذشته فراهم کرده بود. در سال ۱۳۳۸ جان اف کندی رئیس جمهور وقت آمریکا طرح اصلاحات زیربنایی برای کشورهای زیر نفوذ آمریکا را به منظور جلوگیری از شکل گیری جنبش های اعتراض آمیز مردمی و نفوذ کمونیسم شوروی مطرح کرد. محمدرضا پهلوی ناگزیر این طرح را پذیرفت و اجرای اصلاحات ارضی را آغاز آن قرار داد. نمایندگان پهلوی نزد سیدحسین بروجردی، مرجع تقلید وقت، رفتند و قصد رژیم را برای اقدام به اصلاحات ارضی به اطلاع وی رساندند؛ اما پاسخ صریح وی این بود که اصلاحات حکومتی و سیاسی بر اصلاحات ارضی تقدم دارد و همین موجب مسکوت ماندن این طرح شد.
اجرای اصلاحات امریکایی
پهلوی که مانع اجرای اصلاحات آمریکایی را بروجردی می دید، پس از درگذشت وی برای در امان ماندن از انتقاد مراجع، با تسلیت به سیدمحسن حکیم در نجف به پندار خود مرجعیت را از ایران منتقل کرد و اجرای اصلاحات مورد نظر آمریکا را آغاز کرد. لایحه اصلاحات ارضی در ۱۹ دی ۱۳۴۰ در دولت علی امینی تصویب شد و علاوه بر حمایت آمریکا رسانه های شوروی نیز به تجلیل از اقدام پهلوی پرداختند. امام خمینی (س) به سبب پرهیز از بهره برداری نادرست رژیم از آن، با این لایحه مخالفتی نکرد. در این دوره علی امینی با فشار آمریکا در رأس دولت قرار گرفته بود؛ محمدرضا پهلوی که از وی وحشت داشت با سفر به آمریکا متعهد شد با کنار گذاشته شدن امینی همه خواسته های آمریکا را عملی سازد. با اطمینان دولت آمریکا از فرمانبرداری او، امینی کنار گذاشته شد و اسدالله علم جای او را گرفت. دولت علم در ۱۶ مهر ۱۳۴۱ لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی را تصویب کرد. روح اصلی لایحه را اسلام زدایی تشکیل می داد. ازجمله با تصویب آن شرط اسلام از انتخاب شوندگان و انتخاب کنندگان و سوگند به امانت و صداقت با هر کتاب آسمانی، رسمیت می یافت. هدف اصلی رژیم پهلوی ارزیابی شرایط و زمینه سازی برای اجرای طرح های ضداسلامی بعدی بود.
مخالفت امام
امام خمینی (س) به شدت با این لایحه به مخالفت برخاست و مراجع تقلید و حوزه های علمیه و مردم را دعوت به قیام کرد. در پی اعلامیه ها و سخنرانی های امام خمینی (س) و همراهی مراجع و مردم، رژیم مجبور به عقب نشینی شد و پس از دو ماه مقاومت در ۱۰ آذر ۱۳۴۱ لایحه را لغو کرد رژیم پهلوی پس از شکست در اجرای لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی، بار دیگر در راستای قدرت نمایی و مقابله با روحانیت، بر آن شد که به مناسبت ۱۷ دی، روز کشف حجاب، از زنان بی حجاب برای رژه خیابانی و تظاهرات علیه لغو لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی استفاده کند. امام خمینی (س) به دولت هشدار داد در برابر اجرای چنین برنامه ای عده ای از مردم تهران و شهرستان ها قصد دارند در همان روز به مناسبت یادبود فاجعه مسجد گوهرشاد، مجلسی برگزار کنند و جلوگیری از پیامدهای احتمالی آن، سخت خواهد بود. ایشان جشن ۱۷ دی را که برخی مطبوعات به آن دامن می زدند، سبب نفرت مردم از حکومت دانست و یادآور شد از این گونه کارها دست بردارند. ایشان در ادامه افزود ترقی کشور به ۱۷ دی نیست، بلکه به برخورداری از دانشگاه واقعی است با شکست های پیاپی رژیم پهلوی در برنامه های خود، تبلیغات علیه روحانیت شدت گرفت. آمریکا نیز بر سیاست های جدید خود اصرار می کرد. پهلوی این بار برای تحقق اصلاحات آمریکایی که آن را انقلاب سفید (مشتمل بر شش اصل) خواند، دست به همه پرسی زد. هدف او از این کار ضمن کسب تأیید مردم، ناموجه جلوه دادن کارهای مخالفان بود. اعلام انقلاب سفید و تصمیم به همه پرسی برای تأیید آن، واکنش مراجع و علما را در پی داشت. امام خمینی (س) با توجه به عواقب سلطه آمریکا و نگرانی از وضع آینده حوزه های علمیه، مردم را با اعلامیه ها و سخنرانی های متعدد، به قیام عمومی علیه حکومت دعوت کرد. حوزه های علمیه، مردم و بسیاری از جریان های سیاسی برای قیام آماده شدند.
حمله به فیضیه
عوامل رژیم پهلوی به عنوان دهقانان ساوه، در اقدامی شتابزده و وحشیانه در روز دوم فروردین ۱۳۴۲ سالروز شهادت امام صادق (ع) (۲۵شوال) به مدرسه فیضیه حمله کردند. امام خمینی (س) به همین مناسبت در پیامی به علمای تهران، سازش ناپذیری خود را اعلام کرد و یادآور شد «شاه دوستی یعنی غارتگری و تجاوز به احکام اسلام و کوبیدن روحانیت» و به صراحت اعلام کرد در برابر زورگویی های رژیم پهلوی تسلیم نخواهد شد و احکام خدا را هرچند کشته شود، در موقعیت های مناسب بیان خواهد کرد. ایشان در فاصله فروردین تا خرداد ۱۳۴۲، به دفعات اعتراض و انتقاد خود را به شرایط کشور و سیاست های ضداسلامی رژیم اعلام کرد.
انتشار خبر اعتراضات امام
با پخش شدن خبر اعتراضات امام خمینی (س) در سراسر ایران، جوّ قم، تهران و بسیاری از شهرهای دیگر متشنج شد. با پیام امام خمینی (س) در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۴۲ به مناسبت ماه محرم و دستور ایشان به افشای جنایت های رژیم پهلوی، مطالب سخنرانی ها و نوحه ها جنبه انتقادی از حکومت پهلوی پیدا کرد و به گزارش های سازمان اطلاعات و امنیت کشور، مراسم عزاداری تبدیل به مجالس حمله به دولت و حمله به رژیم پهلوی شد. تظاهرات بزرگ روز عاشورا در تهران با سازماندهی هیئت های مؤتلفه اسلامی برگزار شد. این تظاهرات به خصوص با همراهی هیئت های مذهبی بزرگ تهران، نظیر هیئت طیب حاج رضایی، اوج اعتراضات مردم را نشان داد. این تظاهرات از لحاظ کثرت و تنوع شرکت کنندگان، از روحانیان و دانشگاهیان و کارگران، کم نظیر بود که برخی اجتماع کنندگانِ در مقابل مسجد جامع حاج ابوالفتح واقع در خیابان ری تهران را میان ۷۰ تا ۱۲۰ هزار تن برآورد کرده اند. اجتماع کنندگان از مقابل این مسجد به سمت دانشگاه تهران رفتند و پس از سخنرانیِ دو نفر در مقابل دانشگاه، تا اطراف کاخ مرمر به راهپیمایی و شعار ادامه دادند. طبق گزارش ساواک، برخی از بازاریان تهران، در دیدار با امام خمینی (س) اذعان کردند که گروه زیادی از مردم تهران در قالب دستجات مذهبی قصد حرکت به قم را دارند؛ اما امکان اقدام رژیم در حمله به این هیئت ها به عنوان گروه اوباش به قصد هتک علما وجود دارد. امام خمینی (س) با تشبیه رژیم به دستگاه بنی امیه و یزید، تأکید کرد اگر رژیم قصد چنین کاری کند، چه افتخاری بالاتر از کشته شدن در راه استقلال مملکت.
سخنرانی مدرسه فیضیه
امام خمینی (س) در عصر عاشورای ۱۳۸۳ق/ ۱۳ خرداد ۱۳۴۲ش در مدرسه فیضیه قم در سخنرانی ای با لحن شدید، حکومت پهلوی را به دستگاه بنی امیه و یزید تشبیه و روابط پشت پرده و هم پیمانی و دوستی پهلوی با اسرائیل را افشا کرد و ضمن نصیحت به وی او را به عبرت گرفتن از سرانجام پدرش رضاخان فرا خواند. به دنبال این سخنرانی، در شب پانزده خرداد پس از نیمه شب تعداد زیادی کماندو، چترباز و سرباز گارد، مسلح به سلاح های سرد و گرم به قم رفتند و خانه امام خمینی (س) را در یخچال قاضی محاصره و ایشان را در سحرگاه پانزده خرداد در خانه خود در قم بازداشت کردند و به تهران بردند. هم زمان با بازداشت ایشان سیدحسن طباطبایی قمی و بهاءالدین محلاتی از مراجع مشهد و شیراز و برخی دیگر از روحانیان بازداشت شدند.
بخش دوم: واکنش عمومی و شکل گیری قیام
با انتشار گسترده و سریع خبر بازداشت امام خمینی (س)، بازار تهران تعطیل شد و این تعطیلی چهارده روز ادامه یافت. مردم همان روز در تهران و برخی دیگر شهرها به خیابان ها ریختند و قیام پانزده خرداد شکل گرفت. در قم نیز که مردم زودتر از شهرهای دیگر از بازداشت امام خمینی (س) اطلاع یافته بودند، بی درنگ به طرف خانه ایشان و از آنجا به همراه فرزند بزرگ ایشان، سیدمصطفی خمینی، به سوی حرم فاطمه معصومه(س) حرکت کردند. مراجع تقلید و علمای حوزه نیز در خانه سیدمحمدرضا گلپایگانی جمع شدند و پس از تنظیم اعلامیه ای که اقدام دولت در بازداشت امام خمینی (س) را زشت می شمرد، همگی راهی صحن حرم فاطمه معصومه (س) شدند و شهر قم حالت انقلاب به خود گرفت. زنان نیز در این قیام شرکت فعال داشتند، به گونه ای که نخستین شهدای این قیام چهار نفر از بانوان قم بودند. سیدمصطفی خمینی در سخنرانی کوتاهی شرح حادثه را بازگو کرد. مردم نیز با شعار «یا مرگ یا خمینی» ضمن درگیری با نیروهای نظامی و انتظامی، کلانتری منطقه سه قم را محاصره کردند که به درگیری با نیروهای مسلح انجامید و عده ای کشته و زخمی شدند. گفته شده رژیم پهلوی که در سرکوب قیام مردم قم ناتوان بود، قصد داشت در صورت لزوم شهر را با هواپیما بمباران کند. بازاریان تهران با تعطیلی مغازه ها و دانشجویان تهران با تعطیل کردن کلاس ها به تظاهرات پرداختند و به تدریج در میدان های اصلی و اطراف بازار و خیابان های نزدیک به میدان ارگ با هدف تصرف مرکز رادیو گرد آمدند و با شعار «یا مرگ یا خمینی» به تظاهرات پرداختند. این قیام خودجوش که برخاسته از احساس وظیفه دینی و شور ایمانی مردم بود و هیچ تشکیلاتی آن را سازماندهی نمی کرد تا بعد از ظهر ادامه یافت. مردم که افزون بر اداره رادیو قصد تصرف کاخ های مرمر و گلستان را داشتند؛ اما نیروهای نظامی و امنیتی به شدت آنان را سرکوب و تعدادی را شهید و مجروح کردند. افزون بر مردم تهران، در روز ۱۵ خرداد عده ای از اهالی کَن و جماران و دیگر روستاهای اطراف تهران به ویژه گروهی از دهقانان اطراف ورامین به خصوص منطقه امامزاده جعفر (پیشوا) نیز با شنیدن خبر بازداشت امام خمینی (س)، کفن پوش شدند و با شعار «یا مرگ یا خمینی» به سمت تهران حرکت کردند که در سه راه باقرآباد بر اثر تیراندازی نیروهای نظامی تعداد زیادی از آنان شهید شدند. در این گزارش، شمار کفن پوشان ورامینی چهار هزار تن شمرده شده است. تظاهرات و اعتراض در شهرهای دیگر ازجمله مشهد، شیراز و تبریز و اصفهان نیز به وقوع پیوست و تا ۱۸ خرداد به صورت پراکنده ادامه داشت؛ ولی به تدریج نیروهای امنیتی قیام را سرکوب کردند. در پی این وقایع، مراجع تقلید قم، مشهد و نجف، با صدور اعلامیه هایی اقدامات رژیم پهلوی را محکوم کردند. این اعلامیه ها که از طرف سیدمحسن حکیم، سیدابوالقاسم خویی، سیدمحمدرضا گلپایگانی، سیدشهاب الدین مرعشی نجفی، سیدکاظم شریعتمداری، سیدمحمدهادی میلانی و برخی دیگر صادر شدند، بر استقامت مردم تأکید می کردند و بر این تصریح داشتند که تمام علمای شیعه و ملت «مسلمان ایران و جهان» اعتراضات شرعی و قانونی امام خمینی (س) را تأیید می کنند و خواستار آزادی سریع ایشان اند. این مراجع با اشاره به تعدی و ظلم دولت، دولت را خائن خواندند و خودداری از همکاری با این دولت خائن را واجب دانستند. علما در حوزه علمیه کربلا و کاظمین نیز تشکیل جلسه دادند و با تلگرام هایی به پادشاهان و رؤسای جمهور کشورهای اسلامی و سازمان های بین المللی، حمایت خود از امام خمینی (س) را اعلام و رفتارهای وحشیانه رژیم پهلوی را محکوم کردند. همچنین بیش از پنجاه تن از مراجع و علمای تراز اول ایران در اعتراض به بازداشت امام خمینی (س) و به منظور رایزنی های لازم برای آزادی و پیشگیری از اعدام ایشان و دو مرجع تقلید دیگر سیدحسن قمی از مشهد و بهاءالدین محلاتی از شیراز، به تهران مهاجرت کردند. مهدی عراقی و یاران او با فرستادن پیک هایی به شهرستان ها و گفتگو با علما زمینه هجرت آنان را به تهران فراهم کردند. حسینعلی منتظری نیز در دفاع از امام خمینی (س) تحصنی را در نجف آباد راه اندازی کرد و به هنگام مهاجرت علما او نیز به تهران آمد و در تنظیم اطلاعیه های مهاجران در دفاع از امام خمینی (س) همراه فرزندش محمد منتظری فعال بود. در برابر تهدید رژیم پهلوی به اعدام امام خمینی (س) چهار نفر از مراجع، سیدمحمدهادی حسینی میلانی، سیدشهاب الدین مرعشی نجفی، محمدتقی آملی و سیدکاظم شریعتمداری به صورت کتبی به اجتهاد و مرجعیت ایشان شهادت دادند. علمای مهاجر به تهران، روح الله کمالوند را برای اطلاع از سلامتی امام خمینی (س) به نمایندگی نزد پهلوی فرستادند. او نگرانی و درخواست علما را که آزادی امام خمینی (س) بود به اطلاع پهلوی رساند؛ اما وی، چنان که گفته شده، ضمن گلایه از رویارویی علما با نظام حاکم، گفت ایشان را برای اینکه امامزاده نشود نمی کشد؛ ولی او را در میان مردم بدنام خواهد کرد. علمای مهاجر با صدور اعلامیه بر مرجعیت امام خمینی (س) تأکید کردند و پس از اطمینان از رفع خطر اعدام ایشان، به شهرهای خود بازگشتند. امام خمینی (س)، سیدحسن قمی و بهاءالدین محلاتی، پس از مدتی نزدیک دو ماه، به منزلی در قیطریه تهران انتقال یافتند. امام خمینی (س) پس از آزادی از حصر و بازگشت به قم، در فروردین ۱۳۴۳ با فرستادن تلگرامی، از محمدتقی فلسفی و دیگر واعظان به سبب حمایت از قیام پانزده خرداد قدردانی کرد.
بخش سوم: اقدام های رژیم پهلوی
اسدالله علم، پیش از پانزده خرداد در صدد بازداشت امام خمینی (س) بود؛ اما چون برای او روشن بود که این کار واکنش شدید علما و مردم در قم و دیگر شهرها را در پی خواهد داشت، از محمدرضا پهلوی اجازه گرفت که واکنش مردم را به شدت سرکوب کند. رژیم پهلوی هم زمان با بازداشت امام خمینی (س) حدود شصت نفر دیگر از مراجع، علما و واعظان را نیز از دیگر شهرها برای جلوگیری از هر گونه اقدام احتمالی بازداشت کرد. علم در روز پانزده خرداد به نعمت الله نصیری رئیس شهربانی دستور داد تا به تظاهرکنندگان تیراندازی کنند و در برابر تردید او یادآور شد به عنوان نخست وزیر دستور تیراندازی می دهد. پس از زدن و مجروح کردن و کشتار مردم در تهران و دیگر شهرها، تانک ها را در شهرها مستقر کردند و هواپیماها با پرواز بر فراز برخی از شهرها اقدام به شکستن دیوار صوتی کردند. برای انحراف افکار عمومی و توجیه جنایات صورت گرفته و ارتجاعی نشان دادن قیام، عده ای از مأموران ساواک با پیراهن سیاه به میان انبوه مردم تظاهرات کننده تهران رفتند و اقدام به آشوب و بلوا و به آتش کشیدن مغازه ها، کتابخانه ها و اتومبیل ها کردند. پس از قیام پانزده خرداد نیز بازداشت ها و تبعیدها در سراسر کشور آغاز شد. یاران امام خمینی (س) یکی پس از دیگری روانه زندان و تبعیدگاه شدند. هیئت دولت در همان روز قیام، به ریاست علم با شتاب تشکیل جلسه داد و به اتفاق آرا در تهران و شیراز برای شش هفته مقررات حکومت نظامی برقرار کرد. مذاکرات جلسه یادشده نیز حکایت از نگرانی جدی وزرا و ارکان دولت دارد. آنان در حالی که مایل بودند این قیام را به کشورهای خارجی و کمک های نقدی آنان نسبت دهند، گستردگی و خطیربودن قیام را، حتی در مقایسه با قیام سی ام تیر ۱۳۳۲، و تجلی پیوند مردم با علما را در این قیام عمومی پذیرفتند. علم نیز در سخنانش در رادیو رسماً بر وجود یک «توطئه سیاسی» به هدف واژگونی رژیم تأکید کرد. وی با اعلام سلطه کامل دولت بر امور، اظهار کرد دولت مصمم است با همه قوا آخرین تلاش مذبوحانه مرتجعان را درهم کوبد. پهلوی نیز چند روز بعد در مصاحبه با خبرنگار دیلی تلگراف عده ای از مالکان بزرگ و یکی از کشورهای منطقه را عاملان واقعه برشمرد و بر ادامه «اصلاحات اجتماعی» تأکید کرد. ساواک مدعی شد این تظاهرات سازماندهی شده و شرکت کنندگان با گرفتن پول، این آشوب را برپا کردند. برخی از دولت مردان رژیم معتقد بودند حادثه بزرگی اتفاق افتاده است و با حکومت نظامی کار پایان نمی پذیرد و باید محاکمه بزرگی برپا شود. رژیم پهلوی در راستای خنثی کردن قیام مردمی پانزده خرداد و مقابله با آن، در ۲۸ خرداد راهپیمایی هایی در کشور در حمایت از محمدرضا پهلوی به راه انداخت. گروهی از بازاریان و اهالی میدان بار تهران که بازداشت شده بودند، به زندان و اعدام محکوم شدند؛ ازجمله طیب حاج رضایی و اسماعیل رضایی که در یازدهم آبان ۱۳۴۲ اعدام شدند.
بخش چهارم: بازتاب داخلی و خارجی
در قیام پانزده خرداد، هفده نفر از کسبه بازار و میدان بار تهران ازجمله طیب حاج رضایی و اسماعیل رضایی بازداشت شدند؛ پس از شهادت آن دو، حوزه علمیه قم به احترام آنان تعطیل و در تهران، تبریز و اصفهان نیز مراسمی برگزار شد. نهضت آزادی ایران نیز در محکوم کردن این حوادث، اطلاعیه ای با عنوان «دیکتاتور خون می ریزد» صادر و از امام خمینی (س) و دیگر مراجع حمایت کرد؛ البته سران نهضت آزادی در دادگاه اعلامیه یادشده و چند اعلامیه مشابه آن در حمایت از نهضت امام خمینی (س) را تکذیب کردند و آن را ساختگی خواندند؛ ولی حزب توده با اینکه با سیاست های محمدرضا پهلوی مخالف بود، این قیام را حرکتی مرتجعانه، ضدانقلابی، مخالف حرکت توده ها و طرفدار مالکان بزرگ خواند و جبهه ملی نیز ضمن تکذیب حضور دانشجویان طرفدار این تشکل در تظاهرات، این حرکت را بی معنا و بیهوده دانست. برخی از روشنفکران نیز نه تنها از هر نوع همکاری خودداری کردند، بلکه خواستار اقدام دولت علیه آن بودند که این رفتار آنان انتقاد جلال آل احمد را در پی داشت. افرادی نیز در حوزه های علمیه به دلیل جدادانستن دین از سیاست قادر به درک این قیام نبودند و کارشکنی می کردند. در خارج از کشور قیام پانزده خرداد بازتاب وسیعی داشت. شیعیان پاکستان به حمایت از امام خمینی (س) تظاهرات کردند که با مقابله پلیس پاکستان مواجه شدند؛ محمود شلتوت، رئیس دانشگاه الازهر مصر، اقدام مستبدانه دولت ایران را علیه رهبران مذهبی تقبیح و طی تلگرامی از پهلوی خواست تا از تجاوز به حریم روحانیت و علمای اسلام که پاسداران قوانین الهی اند خودداری و علمای بازداشت شده را هرچه زودتر آزاد کند. روزنامه الاهرام مصر در ۱۶/۳/۱۳۴۲ تهران را عرصه شدیدترین تظاهراتِ ضد شاه در اعتراض به بازداشت زعیم دینی، «سیدروح الله خمینی» و یاوران او خواند. روزنامه لوموند پاریس در ارزیابی خود، علت قیام را بی عدالتی و بحران اقتصادی و فساد در دستگاه حکومتی و اصلاحات آمریکایی دانست؛ ولی نشریه های غربی از قیام پانزده خرداد به شدت بدگویی کردند و آن را نبردی بر ضد پیشرفت و مخالف اصلاحات اجتماعی و از محمدرضا پهلوی به عنوان مصلح یاد کردند. روزنامه «ایزوستیا» نشریه رسمی دولت شوروی در حمایت از اصلاحات محمدرضا پهلوی روحانیان را مرتجع خواند که این تحلیل سبب خوشحالی او شد. روزنامه «اورشلیم پست» در واکنش به حوادث ایران، اظهار امیدواری کرد این جریان بر روابط ایران با اسرائیل اثری نداشته باشد.
دربارهٔ تعداد شهدای این قیام آمار متفاوتی ذکر شده است. به گزارش برخی از تاریخ نگاران و شاهدان عینی در این حادثه هزاران نفر کشته و زخمی شدند. روزنامه الاهرام مصر تعداد شهدا را صدها تن می داند و برخی بین چهار تا پانزده هزار نفر ذکر می کنند. امام خمینی (س) در موارد گوناگون به مناسبت پانزده خرداد، شهدای این قیام را با تعبیر «بنا به نقل» یا «آنچه مشهور است»، پانزده هزار تن ذکر کرده است. که نشان دهنده عدم اعتماد به این رقم است. خبرگزاری فرانسه بدون در نظرگرفتن اجسادی که پنهانی دفن شده اند، تعداد شهدای سراسر کشور را ۱۵۰ نفر و شهدای قم و تهران را ۸۶ نفر اعلام کرد. در اسناد ساواک تعداد کشتگان صدها تن ذکر شده است. پیکرهای شهدای تهران را پس از جمع آوری به شکل دسته جمعی در گورستان مسگرآباد تهران در منطقه مشیریه دفن کردند.
یکی از پیامدهای قیام، روشن شدن ماهیت واقعی رژیم پهلوی برای مردم بود. افزون بر آن قیام پانزده خرداد انسجام گروه ها و نیز افراد مخالف رژیم و افراد دارای مشی دینی واحد را در پی داشت و سبب شد کار تشکیلاتی بیشتر شود. این قیام اگرچه به ظاهر سرکوب شد، تأثیرات بلندمدت خود را بر روند اوضاع سیاسی اجتماعی ایران باقی گذاشت. به نظر برخی از تحلیلگران، خاطره کشتار پانزده خرداد ۱۳۴۲ همچون آتش زیر خاکستر باقی ماند تا در فرصتی مناسب شعله ور شود؛ همچنان که بحران تنباکو تمرینی برای انقلاب مشروطه بود. رویدادهای خرداد ۱۳۴۲ نیز تمرینی برای انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ بود. این قیام نموداری از پیوند معنوی توده های مردم مسلمان با مرجعیت دینی بود که موجب سست شدن پایه های رژیم پهلوی و آگاهی اقشار مختلف مردم از مسائل سیاسی-اجتماعی شد. حضور گسترده زنان مسلمان در مبارزه با رژیم و همه گیرشدن فرهنگ شجاعت و شهادت طلبی از نتایج و تأثیرات قیام پانزده خرداد بود. این واقعه یکی از حوادث عجیب تاریخ است و برای دولت وقت و ناظران جهانی مایه ناباوری بود که با وجود محیط خفقان و دیکتاتوری چنان قیام مردمی ایجاد شد و اگر درست هدایت می شد انقلاب اسلامی همان روز به پیروزی می رسید. در حقیقت قیام پانزده خرداد نقطه عطفی در مبارزات ملت ایران در برابر حکومت پهلوی بود که استمرار یاد و خاطره آن به قیام سراسری ۱۳۵۷ و پیروزی انقلاب اسلامی انجامید و این قیام بذر جمهوری اسلامی را کاشت، به گونه ای که اگر نهضت و قیام پانزده خرداد با آن ابعاد در آن روز به وجود نمی آمد، جنبش اسلامی مردم ایران سرنوشت دیگری داشت. امام خمینی (س) که قیام پانزده خرداد را مایه رشد و آگاهی مردم از مسائل سیاسی اجتماعی شمرده و آن را نقطه عطفی در تاریخ، خمیرمایه «نهضت مبارک ملت ایران» و سرآغاز جلوه گری وعده قرآن کریم خوانده است. همچنین ایشان پانزده خرداد را از «ایام الله» خواند و با نفی ملی بودن قیام پانزده خرداد آن را قیامی قرآنی و اسلامی نامید که شهادت طلبی مردم آن را پدیدآورد. ایشان پانزده خرداد را مبدأ عظیمی در تاریخ ایران شمرد و بر حفظ آن تأکید کرد. از نگاه ایشان قیام پانزده خرداد اسطوره قدرت ستم شاهی را در هم شکست و افسون ها و افسانه ها را باطل کرد و شهدای پانزده خرداد در آن روز با نثار خون خود راه قیام را برای نسل های آینده گشودند و ناشدنی ها را شدنی کردند.
امام خمینی (س) پس از آزادی از حصر و بازگشت به قم در فروردین ۱۳۴۳ در نخستین سخنرانی خود از مصیبت پانزده خرداد یاد کرد و گفت کشتار پانزده خرداد ننگ مملکت ایران بود؛ زیرا آنان با سلاح هایی که با پول مردم تهیه شده بود، مردم را کشتند و ملت در مصیبت پانزده خرداد همواره غمگین خواهد بود. ایشان در دیدار با گروهی از خانواده ها و بازماندگان شهدای پانزده خرداد، با شنیدن مصیبتی که بر آنان وارد شده گریه زیادی کرد و خود را شریک غم آنان و شهدای آنان را در شمار شهدای کربلا شمرد و به نیازهای مادی آنان رسیدگی کرد. ایشان با این حال، از وعاظ و طلاب حوزه علمیه می خواست که ایشان را به عنوان فردی سیاسی و آشوب طلب که اغراض سیاسی دارد، معرفی نکنند و در منبرها بی دلیل به مقامات کشور حمله نکنند؛ زیرا ایشان با هیچ دسته و حزب سیاسی ارتباط ندارد و تنها براساس وظیفه دینی نظر می دهد و هرجا لازم باشد، خود مسئله را خواهد گفت. امام خمینی (س) در نخستین سالگرد حادثه پانزده خرداد، در سال ۱۳۴۳ همراه با سیدمحمدهادی حسینی میلانی، سیدشهاب الدین مرعشی نجفی و سیدحسن طباطبایی قمی در اعلامیه ای مشترک واقعه پانزده خرداد را ننگ بزرگی برای هیئت حاکم ایران خواندند و یادآور شدند این واقعه فراموش شدنی نیست و پانزده خرداد را روز عزای ملی اعلام کردند. امام خمینی (س) که اهتمام ویژه ای به قیام پانزده خرداد داشت تأکید می کرد یاد و نام قیام پانزده خرداد باید زنده و جاوید بماند؛ زیرا این نهضت از شعله های فروزان نهضت حسینی است که در ۱۲ محرم صورت گرفته و سند زنده ای از مبارزات مردم ایران با استبداد و استعمار است، زیرا این قیام روز رستاخیز ملت ایران به شمار می آید. ایشان در سال های پس از پیروزی انقلاب، چند سال به همین مناسبت سخنرانی کرده یا پیام فرستاده است و نخستین مورد آن ۱۵ خرداد ۱۳۵۸ در مدرسه فیضیه است که به تفصیل دربارهٔ ماهیت، خاستگاه، آفرینندگان و نقش آن در حال و آینده سخن گفته و بر ماهیت مردمی آن و نقشی که روحانیان در آن داشتند تأکید ورزیده است. در ۱۴ خرداد ۱۳۵۹ در جمع اقشار مختلف مردم در حسینیه جماران نیز در تأکید بر اینکه پانزده خرداد یک نقطه عطف در تاریخ کشور ایران است و نباید از یاد برود و نیز نقش روحانیان در آن و در ادامه نهضت، سخن گفته است و فردای آن روز نیز در دیدار با گروهی از دانشجویان دانشکده افسری به مناسبت سالگرد پانزده خرداد از آن قیام و شهدای آن یاد کرده است. ایشان در پانزده خرداد سال ۱۳۶۰ نیز پیامی در بزرگداشت این قیام صادر کرد که در پایان راهپیمایی بسیار گسترده مردم تهران در این روز در دانشگاه تهران از سوی سیداحمد خمینی خوانده شد. آخرین پیام امام خمینی (س) که پیامی مبسوط و در پنج صفحه بود، در پانزده خرداد سال ۱۳۶۲ صادر شد. ایشان در این پیام فاصله پانزده خرداد ۱۳۴۲ تا بیست و دوم بهمن ۱۳۵۷ را که پایه حکمرانی جباران عصر در مرز و بوم ایران فرو ریخت و تخت و تاج ۲۵۰۰ساله فرعون گونه ستم شاهی به دست توانای زاغه نشینان و ستمدیدگان تاریخ بر باد رفت را روزهایی «معدود» و از روز پیروزی انقلاب تا پانزده خرداد ۱۳۶۲ را ساعاتی «محدود» شمرد که در آن تحولی که در کمتر از صد سال نیز بعید شمرده می شود، با دست تقدیر خداوند تحقق یافت؛ تحولی که چه بسا در همه مشرق زمین و سپس در مغرب و سایر سرزمین ها تحقق یابد. امام خمینی (س) در اشعار خود نیز به جایگاه پانزده خرداد اشاره کرده است، ازجمله «سال ها می گذرد حادثه ها می آید-انتظار فرج از نیمه خرداد کشم». شاعران در رثای شهدای واقعه و در تجلیل از قیام، اشعار ماندگاری سرودند که ازجمله آنها سروده «افق امروز چرا سرخ تر است» از محمدحسین بهجتی اردکانی و سروده «خون شفق دوباره سر از بی کران کشید» از محمدرضا حکیمی است. در سالگرد قیام پانزده خرداد، همه ساله برای زنده نگه داشتن یاد شهدا و رویارویی مستقیم امام خمینی (س) با حکومت پهلوی، مراسم یادبودی در قم برگزار می شد؛ ازجمله در پانزده خرداد ۱۳۵۴ در مدرسه فیضیه قم، گروهی از طلاب با برپایی مجلسی برای بزرگداشت دوازدهمین سال گشت قیام، به ابراز مخالفت با حکومت پهلوی پرداختند که تا هفده خرداد ادامه یافت و به هجوم مأموران دولتی و بازداشت ۳۵۰ تن از طلاب و بسته شدن فیضیه انجامید.. امام خمینی (س) در نخستین سالگرد پانزده خرداد پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به پاس قیام اسلامی پانزده خرداد پیامی داد و با اشاره به جایگاه آن قیام به عنوان طلیعه نهضت اسلامی، به یاد شهدا و مصیبت دیدگان واقعه، روز پانزده خرداد را برای همیشه عزای عمومی اعلام کرد. ایشان در ادامه نیز با یوم الله خواندن قیام پانزده خرداد به بزرگداشت آن سفارش کرد؛ چنان که برای شهدای قیام، از خداوند درخواست رحمت و برای بازماندگان آنان نیز آرزوی صبر و سلامتی و سعادت کرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، این روز در تقویم رسمی ایران تعطیل اعلام شد. هم چنین تا به امروز بسیاری از مراکز و مناطق و خیابان ها و میدان ها به نام پانزده خرداد نامیده شده اند و همه ساله این روز، بزرگ داشته می شود.
منابع
- آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب.
- درآمدی بر جامعه شناسی سیاسی ایران معاصر، ترجمه احمد گل محمدی و محمدابراهیم فتاحی ولیلایی، تهران، نی، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش.
- آل احمد، جلال، در خدمت و خیانت روشنفکران، تهران، فردوسی، چاپ سوم، ۱۳۷۶ش.
- امام خمینی (س)، سید روح الله، دیوان امام (سروده های حضرت امام خمینی (س))، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش.
- امام خمینی (س)، سید روح الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- ایرانی، ناصر، تلبیس های مطبوعات آمریکا، تهران، مجله نشر دانش، شماره ۵۲، ۱۳۶۸ش.
- بادامچیان، اسدالله، خاطرات منتظری و نقد آن، تهران، اندیشه ناب، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- حزب ملل اسلامی، اسنادی از جمعیتهای مؤتلفه اسلامی (جاما)، تهران، نصر، ۱۳۵۳ش.
- خامنه ای، سیدعلی، در مکتب جمعه، مجموعه خطبه های نمازجمعه تهران، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول ۱۳۶۵ش.
- خلجی، عباس، ۱۵ خرداد ۴۲ مقدمه انقلاب اسلامی، روزنامه همشهری، ۱۳/۳/۱۳۸۱ش.
- خمینی، سیداحمد، مقدمه کتاب کوثر، مجموعه سخنرانی های حضرت امام خمینی (س)، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
- دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی معظم کل قوا، روزها و رویدادها، تهران، رامین، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
- دفتر هیئت دولت و روابط عمومی، متن کامل مذاکرات هیئت دولت طاغوت در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، بی تا، بی جا.
- دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
- ذاکری، علی اکبر، طلوع خورشید، سال شمار زندگانی امام خمینی (س) قدس سره، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۹۱ش.
- رجبی، محمدحسن، زندگی نامه سیاسی امام خمینی (س)، از آغاز تا هجرت، تهران، وزارت ارشاد، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
- رفیق دوست، محسن، خاطرات محسن رفیق دوست، تدوین داوود قاسم پور، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- روحانی، سید حمید، نهضت امام خمینی (س)، تهران، عروج، چاپ پانزدهم، ۱۳۸۱ش.
- زاهد، سعید، جنبش های اجتماعی معاصر ایران، تهران، سروش، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- سپهر سیاست، پایگاه اطلاع رسانی تعداد شهدای ۱۵ خرداد.
- سلطانی طباطبایی، سیدمحمدباقر، مصاحبه، چاپ شده در چشم و چراغ مرجعیت، به کوشش - مجتبی احمدی و دیگران، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- شیرخانی، علی، حماسه ۱۷ خرداد ۱۳۵۴ مدرسه فیضیه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
- عراقی، مهدی، ناگفته ها (خاطرات شهید حاج مهدی عراقی، پاریس-پاییز ۱۳۵۷)، به کوشش محمود مقدسی و مسعود دهشور و حمیدرضا شیرازی، تهران، رسا، چاپ اول، ۱۳۷۰ش.
- علم، اسدالله، یاداشت های اسدالله علم، تهران، مازیار، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
- فاضل لنکرانی، محمد، مصاحبه، چاپ شده در چشم و چراغ مرجعیت، به کوشش مجتبی احمدی و دیگران، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
- فلسفی، محمدتقی، خاطرات و مبارزات حجةالاسلام فلسفی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ چهارم، ۱۳۸۲ش.
- کیهان، روزنامه، ۱۶/۳/۱۳۴۲.
- کیهان، روزنامه، ۱۸/۳/۱۳۴۲.
- کیهان، روزنامه، ۲۶/۳/۱۳۴۲ش.
- لطفی، مهرعلی، گذری بر رویدادهای معاصر ایران و پیدایش انقلاب اسلامی، قم، پرهیزکار، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- محلاتی، فضل الله، خاطرات و مبارزات شهید فضل الله محلاتی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
- مدنی، سیدجلال الدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ نهم، ۱۳۷۸ش.
- مرعشی نجفی، سیدمحمود، مصاحبه، چاپ شده در خاطرات ۱۵ خرداد قم، به کوشش علی باقری، تهران، سوره مهر، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو.
- پرونده های ساواک، قیام پانزده خرداد.
- مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، چاپ اول، تهران ۱۳۷۸ش.
- معاونت پژوهش و برنامه ریزی شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، راهنمای بزرگداشت ایام الله، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- مقصودی، جواد، مصاحبه، چاپ شده در خاطرات ۱۵ خرداد تهران، به کوشش علی باقری، تهران، سوره مهر، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
- ملایی توانی، علیرضا، نهضت امام خمینی (س) از لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی تا تبعید امام به ترکیه، چاپ شده در تحولات سیاسی اجتماعی ایران (۱۳۵۷–۱۳۲۰)، به اهتمام مجتبی مقصودی، تهران، روزنه، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- منتظری، حسینعلی، خاطرات آیت الله منتظری، قم، بی نا، ۱۳۷۹ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، سیر مبارزات امام خمینی (س) در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، کوثر، مجموعه سخنرانی های امام خمینی (س)، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۳ش.
- نیری، سیدرضا، مصاحبه، چاپ شده در خاطرات ۱۵ خرداد تهران، به کوشش علی باقری، تهران، سوره مهر، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
- هاشمی رفسنجانی، اکبر، خطبه های نماز جمعه سال ۱۳۶۲، به کوشش محسن هاشمی، تهران دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول ۱۳۷۶ش.