یگانه فرزند دلبندم
چه جرم رفت که با من سخن نمیگویی
چه کردهام که به هجران تو سزاوارم
نمیدانی دوریت دیگر تا چه اندازه کلافهام کرده و تا چه حد سر به گریبان شدهام. امروز که یازدهم ماه بود تاکنون که چهار ساعت از شب گذشته آنی از نظرم محو نشده و دایماً با تو و خانمت به انواع متفرقه مشغول صحبت بودهام تا این ساعت وقت به دست آوردهام و به مکالمه با تو پرداختهام. آقاجانت رفتهاند بیرونی و بعد حرم. اقلیما رفته حمام فعلا تنها نشستهام. پارسال این موقع با شماها مشهد بودم. ای خوشا به حال پارسال! نمیدانم به دیدارت نایل میشوم یا عمرم کفاف نمیدهد. به جان عزیزت همیشه سلامتی و محفوظیت شماها را از بلیات ارضی و سمایی از ائمه خود خواستارم و به آنها شما را میسپارم. حال من و پدر و برادر و بقیه همگی خوب، سلامت. همه اهل دو منزل روزه هستند الا گاهی حسین و مریم و به کلی من روزه نیستم. البته من به جهت معلوم شرعاً و عرفاً معذورم نمیدانم، شماها با روزه چه میکنید. آقاجانت روزه میگیرند، حالشان تاکنون الحمدلله خیلی خوب بوده است. هوای اینجا خیلی خوب است شب، روز توی اطاق راحت هستیم.
کاغذی که توسط مسافر برای من و پدر نوشته بودی رسید. عزیزم مینویسی کاغذ نمیدهید به خدا هر چه نامه دادهای فورا جواب نوشتهایم ولی چون مسافر نیست زیادی ندادهایم. امید است که وجود عزیزت سلامت، با خوشی سرگرم زندگی بوده باشید. انشاءالله فاطیجان هم حالش خوب، با کمال صمیمیت و محبت مشغول زندگانی خود میباشد. خواهرها انشاءالله حالشان خوب است، از قول من به آنها سلام برسانید. جواب کاغذهای هر دو را دادهام. به فاطیخانم سلام برسانید، به سکینه سلطان سلام برسانید، آقاجانت و داداش و بقیه سلامت، سلام میرسانند. اقلیما عرض سلام دارد. صغرا هنوز نیامده، خیلی منتظر صغرا هستند و صدای واعظ صحن میآید، شبها خیلی تنها هستم. در ماه رمضان رفت و آمد نیست. مشکل است معصومه خانم هم کم میآید لذا شبها خیلی تنها هستم. دلم نمیآید کاغذ را تمام کنم لابد از یادت رفته نمک صدف بدهی صغرا بیاورد. مکرر نوشتهام چیز کوچک را انسان فراموش میکند. از خالهجان فاطیخانم خبر دارم حال خودش و بچههایش خوب است. بیش از این مزاحمت نمیشم شاید وقت قرائت کم باشد. کاغذ زود به زود بده، متشکرم.
قربانت مادرت
.
انتهای پیام /*