منزل امام در نوروز سال ۱۳۶۸ خیلی شلوغ بود، من و یاسر و محمدتقی در خانه دایی ام داشتیم بازی می کردیم و منتظر بیرون آمدن امام بودیم. یکدفعه حسن آقا از در وارد شد و گفت: عیدی گرفتید؟ گفتیم: نه. گفت: سریع بروید که آقا شما سه تا را صدا کرده. ما با سرعت به آنجا رفتیم. عیدی امام به ما در سالهای ۶۵ تا ۶۷ سیصد تومان بود؛ ولی سال ۶۸ به ما هزار تومان عیدی دادند. امام همیشه وقتی می خواستند عیدی بدهند هیچ وقت نمی گفتند: بگیر. می گفتند: بیا جلو. ما را یکی یکی در بغلشان می نشاندند و بعد عیدی می دادند و یک دستی روی سر ما می کشیدند و بعد می رفتیم.
(منبع: پدر مهربان؛ ص ۴۷) (به نقل از مرتضی اشراقی)
.
انتهای پیام /*