حضرت امام خمینی (ره)، در پی افشاگری تاریخی خود در خصوص لایحه ننگین کاپیتولاسیون، در سپیده دم 13 آبان 1343، توسط مأموران ساواک بازداشت شدند و هنوز آفتاب از افق سرنزده بوده که با یک فروند هواپیمای نظامی از فرودگاه مهرآباد، تهران را به قصد ترکیه و با حالت تبعید ترک کردند. در پی تبعید ایشان علیرغم فضای خفقان، موجی از اعتراض ها به صورت تظاهرات، تعطیلی دروس حوزه ها و ارسال طومارها و نامه ها به سازمان های بینالمللی و مراجع تقلید وقت کشور را فرا گرفت. شهر مشهد مقدس به عنوان یکی از کانون های مبارزه بر علیه حکومت پهلوی نیز شاهد واکنشهایی در این خصوص بود که یکی از خاطرات مربوط به آن را با هم مرور می کنیم:
وقتی خبر تبعید امام به ترکیه در ایران و مخصوصاً در مشهد منتشر شد، اولین شب بعد از تبعید امام، علما و مدرسین آنجا منزل آیتالله العظمی میلانی جمع شدند و به مشورت پرداختند که چکار بکنند. آنها تصمیم گرفتند که صبح اول وقت یعنی بعد از اذان صبح در مسجد جامع گوهرشاد، بعد از نماز جمع بشوند. اما مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی فرموده بود که ممکن است مسجد را ببندند. گفتند اگر مسجد را بستند صحن نو می رویم، اگر صحن نو را بستند مدرسه میرزا جعفر یا صحن سقاخانه می رویم. اتفاقاً مقارن صبح مسجد گوهرشاد را بستند، صحن نو هم بسته شد و آقایان و مدرسین به مدرسه میرزا جعفر تشریف آوردند.
برنامه این بود که به مدرسین و طلاب و همچنین به بازاریها و اصناف اطلاع بدهندکه آنها هم ملحق بشوند و حالت تحصن پیدا کنند. وقتی که مسجد را بستند و صحن نو را بستند قهراً آن برنامه به آن صورت کامل اجرا نشد اما در مدرسه میرزا جعفر طلاب و مدرسین جمع شدند و منتظر بودند که آیتالله العظمی میلانی و همچنین آیتالله قمی تشریف بیاورند. وقتی طول کشید و مدتی گذشت بعضی از طلاب خبر آوردند که آقا سید محمدعلی میلانی آقازاده آیتالله العظمی میلانی گفتند که دیشب از طرف رئیس شهربانی و ساواک، آقا تهدید شدند که شما حق ندارید از منزل خارج بشوید، لذا ایشان از منزل خارج نمی شوند. البته همین تهدید برای آیتالله قمی هم بود اما آیت الله قمی از منزل خارج شدند و اعتنایی به این تهدید نکردند. ایشان که به طرف مدرسه میرزاجعفر به وسط بازار می رسند در مقابل درب مسجد گوهرشاد مامورین ایشان را دستگیر می کنند و به زور به منزل برمی گردانند و منزل ایشان هم محاصره می شود و تا چند روز هم در محاصره بود و نمی گذاشتند کسی رفت و آمد بکند حتی از داخل و اندرون هم برای تهیه مواد اولیه زندگی، مثل نان و غذا اجازه نمی دادند کسی خارج بشود یا وارد بشود.
خوب علمایی که در مدرسه میرزا جعفر جمع بودند یک تلگراف به عنوان پشتیبانی و حمایت از امام تهیه و مخابره کردند و بعد هم جمعیت متفرق شدند.
منبع: کتاب خاطرات حجت الاسلام والمسلمین فردوسی پور، ص: 78-76