در روز اول آبان ۱۳۵۶ آیتالله حاج سیدمصطفی خمینی فرزند ارشد امام خمینی (ره)، پس از سالها مبارزه و در سن 47 سالگی به طرز مشکوکی از جوار حرم امیرمومنان (ع) به سوی ملکوت پر کشید و امت اسلام را داغدار فقدان خود ساخت. با درود به روح پرفتوح آن عزیز، توجه شما را به خاطره ای از آن بزرگوار جلب می نمائیم:
من همزمان با آغاز نهضت حضرت امام با حاج آقا مصطفی آشنا شدم و بتدریج به خاطر مسائل مبارزاتی با ایشان ارتباط پیدا کردم. در آن ایام ما به منزل حضرت امام زیاد می رفتیم و گاهی حاج آقا مصطفی درباره موضوعات سیاسی روز و مسائل فقهی و غیره صحبت می کرد و ما استفاده می کردیم. این ارتباط در سالهای بعد حتی بعد از دستگیری و زندانی شدن حضرت امام نیز ادامه یافت و بعد از آزادی ایشان محکمتر شد و دوستان خیلی از مسائل را هنگامی که به امام دسترسی نداشتند و یا امکان طرحش پیش ایشان نبود با حاج آقا مصطفی در میان می گذاشتند. ایشان یک خصوصیتی داشت که اگر به کسی اعتماد می کرد خیلی زود با وی دوست و رفیق می شد. ایشان علاوه بر اینکه فرزند امام بود از فضلا و مدرسین برجسته حوزه به شمار می آمد و در عین حال ذره ای غرور و تکبر نداشت و همین موجب پدید آمدن یک ارتباط دوستانه و صمیمانه بین ایشان و افرادی که با وی مراوده داشتند می گردید.
مرحوم حاج آقا مصطفی در آن مقطع از شاگردان مبرز امام و خود از مدرسین برجسته حوزه قم محسوب می شد و به تدریس کتاب اسفار الاربعه ملاصدرا اشتغال داشت و همه فضلا، ایشان را به عنوان یکی از روحانیون فاضل و اهل علم و فضل قبول داشتند و استعداد قوی و هوش سرشار و دقت در درس و بحث و پشتکار و همت والایش را می ستودند و خود من در چند جلسه ای که به عنوان مستمع آزاد در درس خارج اصول ایشان در نجف شرکت کردم به توان علمی بالای ایشان پی بردم همچنان که الآن وقتی کتابها و نوشته های ایشان را مطالعه می کنم قوت فکر و ذهن خلاق ایشان در مسائل مختلف اسلامی من و هر محققی را به تحسین وا می دارد. ویژگی علمی دیگر آن بزرگوار این بود که فوق العاده اهل بحث و اهل نقد و نظر بود و سعی می کرد همین ویژگی را در شاگردانش نیز به وجود آورد و تقویت کند.
حاج آقا مصطفی از نظر عبادت یک انسان دائم الذکر بود و در عین حال از تظاهر و ریا به دور بود و از آدمهای ریاکار و متظاهر فوق العاده تنفر داشت. ایشان در شبهای اربعین با پای پیاده از نجف به کربلا می رفت با اینکه این پیاده روی برای ایشان با آن وزن زیاد مشکل و طاقت فرسا بود.
آن بزرگوار از نظر اخلاقی نیز خیلی متواضع و خوش برخورد و بسیار جذاب بود و افراد را خیلی زود به سوی خودش جذب می کرد و به علت همین تواضع و خاکی بودنش خیلی راحت با طلبه ها و مردم عادی رو به رو می شد و به گفتگو می پرداخت؛ در ضمن ایشان بسیار خوش بیان بود و مهارت خاصی در تعریف حکایت و قصه و لطیفه های شیرین داشت و از این جهت مجالس خصوصی ایشان با دوستان صمیمی اش فوق العاده جالب و دیدنی بود.
منبع: کتاب خاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی (دفتر اول)، ص: 363-364