برای اینکه عظمت و عمق اندیشه های امام در میان احزاب و گروه های سیاسی و حتی مارکسیستی بیشتر روشن شود، خاطرهای را بازگو میکنم. شهید سیدمحمدصالح حسینی یکی از دوستانی است که با فلسطینیها ارتباط و در لبنان اقامت داشت. ایشان میگفت: هنگامی که به منزل یکی از اعضای کمونیست جبهه شعبیه فلسطینی به رهبری جرج حبش وارد شدیم مشاهده کردم که عکس امام در کنار چه گوارا ـ همرزم فیدل کاسترو برای آزادی کوبا ـ قرار دارد.
با توجه به عقاید مارکسیستی آن شخص از وی سؤال کردم که رابطه شما با امام چیست؟ وی پاسخ داد: «من یک مسلمان هستم. وقتی که خود را بازیافته و نسبت به محیط اطراف خود شناخت پیدا کردم، با اسلام از دیدگاه پدر و مادرم آشنا شدم که آن را فاقد پویایی و از درون تهی یافتم که قادر نیست در مقابل تبعیضات اجتماعی مانعی باشد؛ از عدالت فاصله دارد و توان بازپس گیری حق مظلوم را ندارد؛ در مقابل ظالم کرنش کرده و با آن مبارزه نمیکند. امّا با امام خمینی و افکار انقلابی و ضد امپریالیستی ایشان، دریافتم که این همان مفهوم گمشده من است که به آن معتقد هستم و این شخص مظهر اسلام است و اگر آقای «چه گوارا» مورد علاقه من است به خاطر این است که او برای احقاق حق مظلومان و محرومان و رهایی از سلطه ظالمان و ستمگران مبارزه کرده است و لذا ما به دنبال افکار وی بودیم امّا اکنون با ظهور امام خمینی این واقعیت تجلی یافته که اسلامی که ایشان معرّف آن است با ظلم و حکومتهای ظالم مبارزه میکند.
حضور امام در صحنه و برافراشتن پرچم مبارزه با مستکبران موجب شد که به سوی دین خودم گرایش پیدا کرده و از افکار امام تبعیت کنم. لذا در شرایطی که امام از اسلام و دین و فرهنگ مادر و پدرم تصویری شفاف ارائه کرده است که در آن همه چیز به روشنی تعریف و شیوه های حرکت مشخص شده است، همان را دنبال میکنم و الزامی برای استمداد و یاری گرفتن از دیگران (کمونیستها) در این زمینه احساس نمی کنم».
منبع: کتاب خاطرات حجت الاسلام والمسلمین محتشمیپور ( در دست انتشار)
.
انتهای پیام /*