حضرت امام خمینی (ره)، در نخستین روز سال 1989 میلادی، همانند پیامبر گرامی اسلام (ص)، که سران قدرتهای عصر خویش را به توحید و یکتاپرستی دعوت فرمودند، در نامه ای که سرشار و منبعث از روح الهی، ایمانی و انقلابی ایشان بود، میخائیل گورباچف صدر هیات رئیسه اتحاد جماهیر شوروی را به اسلام دعوت نمودند و در این نامه نسبت به شنیده شدن صدای شکستن استخوانهای مارکسیسم و خطر سقوط به دامن امپریالیسم هشدار دادند. ایشان در پیش بینی تاریخی و ماندگار خود خطاب به آخرین رهبر شوروی فرمودند: «از این پس کمونیسم را باید در موزه های تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد.» (صحیفه امام، ج 21، ص: 221)
همزمان با سالروز صدور پیام تاریخی آن امام سفر کرده، خاطره ای را از زبان آیت الله جوادی آملی که ریاست هیات اعزامی به شوروی را از طرف امام (ره) به عهده داشتند به خوانندگان محترم تقدیم می کنیم:
ساعت یازده روز چهارشنبه چهاردهم دیماه 1367( هـ.ش) هیأت سه نفرهٴ ایران به همراه سفیر جمهوری اسلامی ایران در مسکو با رهبر شوروی دیدار کرد و در این ملاقات، افزون بر گورباچُف، وزیر امور خارجهٴ شوروی، مترجم و یک خبرنگار که برای حزب گزارش تهیه می کرد، حضور داشتند .
آن ها از هیأت ایرانی در کمال ادب و احترام استقبال کردند و پس از تعارفات معمول که نزدیک پنج دقیقه طول کشید، آقای گورباچُف در ابتدا اظهار داشت: ما با داشتن تفکّرات گوناگون می توانیم زندگی مسالمت آمیزی در کنار هم داشته باشیم و چون شما برای ابلاغ پیام مهمّی آمده اید، وقتتان را نمی گیرم و فرصت را در اختیار شما می گذارم .
هیأت ایرانی نیز صحبت را با این جمله آغاز کرد: میلاد یکی از بزرگ ترین پیامبران الهی را تبریک می گوییم و به همین مناسبت، پیام یکی از رهبران الهی را برای شما قرائت می کنیم .
از آن جا که مضمون پیام اهمّیت زیادی داشت، با تأنّی و جمله به جمله برای آن ها خوانده می شد تا مطلب به خوبی منتقل شود؛ حتّی در مواردی نیز به درخواست مترجم، جمله تکرار می شد تا او مطلب را به درستی بفهمد و به آقای گورباچف منتقل کند. کار قرائت پیام و ترجمهٴ آن، یک ساعت به طول انجامید و در این مدّت، گورباچُف در کمال ادب گوش می داد و تنها در دو جای پیام، رنگ چهره اش تغییر کرد و صورتش سرخ شد؛ یک مورد آن در قسمتی از پیام بود که امام می فرماید: دیگر کمونیست را باید در موزه های تاریخی جهان بنگریم و.... ایشان در خلال قرائت پیام نیز بعضی از مطالب را یادداشت می کرد و برخی از مطالب را نیز معاونان و دستیارانش یادداشت می کردند .
همان گونه که گفته شد، پیام حضرت امام(قدّس سرّه) دعوت به اسلام بود و در آن از مسائل سیاسی چون قطع نامه یا آتش بس یا... سخنی به میان نیامده بود و فقط در جمله ای با اشاره به موضوع افغانستان فرمودند: اگر شما اسلام را بشناسید، دیگر در مورد افغانستان این گونه نمی اندیشید و تجدید نظر می کنید. این مطلب نیز به نوعی به همان عینیّت سیاست و دیانت اشاره داشت که امام(قدّس سرّه) به خوبی به آن وفادار بودند .
در پایان پیام نیز امام راحل، ضمن تأکید بر قدرتمندی جمهوری اسلامی ایران به عنوان پایگاه جهانی اسلام فرمودند: ما همچنان بر زندگی مسالمت آمیز و روابط متقابل معتقدیم و آن را محترم می شماریم .
واکنش گورباچُف
پس از اتمام قرا ئت و ترجمهٴ نامهٴ امام(قدّس سرّه)، آقای گورباچُف ابتدا از این پیام تجلیل کرد و آمادگی خود را برای ارسال جواب ابراز نمود و اظهار داشت: ما برخی از اشتباهات گذشته را ترمیم می کنیم که بار دیگر مبتلا نشویم و نیز در مورد آزادی ادیان، قانونی را در دست تصویب داریم و نیز افزود: همان گونه که در طلیعهٴ سخن گفتم ما می توانیم با داشتن مکتب ها و افکار گوناگون در کنار هم زندگی مسالمت آمیزی داشته باشیم. سپس ضمن بیان این نکته که ما هم دارای مکتب، ایده و فکری هستیم، با شوخی و خنده گفت: معلوم می شود حضرت امام از ایدئولوژی ما خوشش نمی آید. آیا می شود ما نیز ایشان را به مکتبمان دعوت کنیم؟ اما بعداً دوبار بر جدّی نبودن سخن آخر خود تأکید کرد .
پس از اتمام سخنان گورباچف، هیأت ایرانی از سخن او و از این که یک ساعت و اندی به پیام و ترجمهٴ آن گوش داده بود، تشکّر کرد .
امّا در مورد مهم ترین حرف آقای گورباچف یعنی عدم دخالت در امور داخلی یک کشور، این گونه پاسخ داده شد: شما به عنوان رهبر شوروی آزادید از اعماق خاک این کشور تا اوج آسمان های این مرز و بوم، هر کاری انجام دهید؛ چون کشور متعلّق به شماست؛ امّا این رهبر الهی (امام خمینی(قدّس سرّه)) با آب و خاک و آسمان کشور شما کاری ندارد، بلکه روی سخن او با جان شماست. آقای گورباچُف! شما بعد از مرگ مانند درختی هستید که پس از شصت یا هفتاد سال می خشکد و از بین می رود یا مثل پرنده ای که بعد از مدت ها درِ قفس را برای او باز می کنند و او برای همیشه آزاد می شود؟ سخن این رهبر الهی این است که مرگ پایان کار نیست، بلکه شما هستید و ابدیّت اندیشه، افعال و اوصافتان که باید به فکر آن ها باشید. شما گمان می کنید که مرگ مساوی با نابودی است؛ اما رهبران الهی می گویند که مرگ حیات جدید است .
این سخنان به عنوان آخرین کلام هیأت ایرانی مطرح شد و جلسهٴ دو ساعتهٴ ما به پایان رسید و در هنگام تودیع برای خدا حافظی گفتیم: خدا حافظ، خدا توفیق بدهد. آقای گورباچف گفت: «مردم ما می گویند: کار» و ما پاسخ دادیم که مردم ما گفتند: خدایا به امید تو قیام می کنیم و قیام نیز کردند و قدرت ها را سرجایشان نشاندند !
یکی از اعضای هیأت ایرانی، خانم محترمی بود که سابقهٴ مبارزات سیاسی داشت و نیز نمایندهٴ مجلس شورای اسلامی بود. وقتی ایشان از طرف سفیر ایران به گورباچف معرفی می شد، او بسیار تعجّب کرد که یک زن در نظام اسلامی ایران بتواند در این سطح، مسؤولیت و فعّالیت اجتماعی داشته باشد .
به این ترتیب، سفر یک روزهٴ ما به مسکو با موفقیّت به پایان رسید و استقبال از هیأت ایرانی و بدرقهٴ آن ها چه در دیدار با گورباچف و چه در فرودگاه، دوستانه و در کمال ادب و احترام بود. هنگام ورود ما به فرودگاه مسکو نمایندهٴ شخص گورباچف، معاون وزیر امور خارجه و نیز امام جمعهٴ مسکو که متأسفانه منتسب به حزب بود، برای استقبال آمده بود و در حالی که برف سنگینی هم باریده بود، ما را تا شهر که ۴۰ کیلومتر فاصله داشت، همراهی کردند .
منبع: مهر استاد: سیره علمی و عملی استاد جوادی آملی (دام ظله)، ص ۲۰۶-۲۱۲