زمینه آشنایی من با امام از همان سالهای اول تحصیل در قم فراهم شد. منزل اخوان مرعشی، مقابل منزل امام بود. پیش از آمدن به این منزل هم، با چهره امام آشنا بودم. ایشان چهره معروف و محترمی در حوزه بودند که هر کس وارد حوزه می شد ـ در ردیف اولین چهره های معروف پس از آقای بروجردی ـ به زودی ایشان را می شناخت. با این همه، همسایگی ما با ایشان باعث زمینه آشنایی بیشتری شد. از همان روزهای اول که امام را دیدم، مجذوب ایشان شدم؛ قیافه ای با ابهت و دوست داشتنی، با منشی جذاب، این احساس مشترک طلبه های جوان حوزه بود. با برخوردهای مکرر و روزمره حسّ کنجکاوی، من بیشتر تحریک می شد و در جستجوی بهانه آشنایی بیشتر و بیشتر بودم. همین حس، انگیزه دوستی با آقا مصطفی شد؛ ایشان طلبه جوانی بودند که به لحاظ دوره تحصیلی از ما جلوتر، اما آدمی با محبت بودند.
در مسیر رفت و آمد، گاهی با امام یا آقا مصطفی همراه می شدیم و ضمن احوالپرسی سؤالی مطرح می کردیم، سؤال اخلاقی، ادبی، فکری و... از اینجا اطلاعات خوبی دربارۀ خانواده و زندگی امام برایمان فراهم شد و جاذبه عمیق تری پیش آمد. سعی می کردم که قدری همت را بیشتر کنم تا بتوانم در مسیر سؤالاتی مطرح کنم که امام را وادار به جواب جدی کند.
ایشان هم ـ چنان که روش همیشگی شان بود ـ پاسخهای کوتاهی می دادند. در اوایلی خواندیم و در سطح شاگردی ایشان
نبودیم. با عشق و علاقه در انتظار روزی بودیم که به عنوان شاگرد، درس ایشان را درک کنیم؛ البته حضور ما در محل درس به عنوان تماشاچی مانعی نداشت، اما این، ما را ارضاء نمی کرد. مایل بودیم به صورت جدّی در درس ایشان حاضر شویم. از این تاریخ به بعد، بیت امام برای من و شماری از دوستان به صورت پاتوق درآمد.
با زمینه هایی که به آن اشاره کردم، من و شماری از دوستان هم مباحثه، به امام نزدیک و نزدیکتر شدیم، هم در وارد کردن امام به جلوس در ایام عید و عزا نقش داشتیم و هم به شکلی در گرداندن بیت ایشان و این همه، زمینه ای بود برای آشنایی هر چه بیشتر با افکار و اهداف امام.
منبع: امام خمینی و آیت اللّه هاشمی رفسنجانی
.
انتهای پیام /*