در سال 1342 بعد از آنکه علمایی که دستگیر شده بودند از زندان آزاد شدند
همگى در منزل آقاى جم در قلهک مستقر شدند. روزى نعمت الله نصیرى که در آن
وقت سرلشکر بود با نامه اى از دربار که آنرا در سینى گذاشته بود و روى آن حوله اى
کشیده بود با کسب اجازه وارد اتاق شد و نامه را در مقابل حضرت آیتالله خمینى
گذاشت.
آقا فرمودند: چیست؟ نصیرى پاسخ داد: نامه. آقا گفتند: از چه شخصى
است. نصیرى گفت: از شاه. امام فرمودند: سؤال می کنم. نصیرى گفت: بفرمایید.
فرمودند: نویسندۀ نامه مسلمان است یا غیر مسلمان؟ گفت: به طور قطع مسلمان است. فرمودند: به معتقدات مذهبى علاقه مند است یا نه؟ گفت: بله. فرمودند: در امور
دینى مقلِّد است یا مقلَّد؟ گفت: مقلِّد است. فرمودند: چون من مرجع تقلید هستم لذا
باید او از من تبعیت کند نه من از او. روى این اصل دست به نامه نزدند معلوم نبود که در
نامه چه هست؟
همان وقت موضوع پول مطرح شد که مقدارى پول در اختیار آقا
بگذارند که کارى به کار دستگاه نداشته باشند. فرمودند: من ده برابر پول را می دهم تا او
رفع شرّ، بکند. گفت: از کجا چنین وجهى را تأمین می فرمائید؟ فرمودند: به نمایندگان
خود در تمام شهرستانها قراء و قصبات و بخشها می گویم به مردم اعلام کنند هرکس
با شاه مخالف است یک تومان بدهد. بنابراین ظرف یک ساعت بیست میلیون تومان جمع می شود بدون اینکه تحمیلى به بودجه مملکت بشود.
منبع: روزنامه اطلاعات - 25 / 10 / 57
.
انتهای پیام /*