یک وقتی دختر امام مریض شد. شورای پزشکی در قم تشکیل شد و تقریباً جواب یأس دادند. به امام عرض کردند که باید یا مادر از بین برود یا بچه. امام فرمودند من الان اظهارنظر نمی‏کنم که کدام یک فدای دیگری بشوند شما یکی دو ساعت صبر کنید، من جواب می‏دهم که عمل جراحی انجام بگیرد یا نه. و بلافاصله اخوی را خواستند و فرمودند: امشب عده‏ای از آقایان طلبه‏ها را در منزلتان خبر کنید و یک ختم امّن یجیب بگیرید و مخصوصاً آقای قاضی هم بیاید و دعا کند ایشان بسیار اهل ذکر بود. ختم که تمام شد از بیمارستان نکویی قم به منزل امام تلفن کردند که حال صبیّه معجزه‏آسا عوض شده و فعلاً نیازی به عمل نیست.

منبع: پا به پای آفتاب، چاپ جدید، ج 4، ص 282.

. انتهای پیام /*