اکنون عقربه ساعت 20:22 شب را نشان مىدهد، فشار بر قلب زیاد مىشود و نوسانات غیرعادى شروع مىگردد. کارهاى لازم انجام مىشود؛ اما هیچکدام
مؤثر نمىافتد و به یکباره خط صاف روى دستگاه نمایان مىگردد. گروه بىوقفه کار ماساژ و احیا را ادامه مىدهند؛ ولى دیگر دیر شده است و قلب از کار افتاده براى همیشه خاموش مىگردد.
فرزند امام، حاج احمد آقا، در حالى که ساعت ها نظارهگر فعالیت گروه بود، با صدایىحزنآلود و بلند از گروه مىخواهد که دیگر تلاش بىحاصل انجام ندهند و بیش از این جسم پاک پدر انقلاب و رهبر آزادگان را
خسته نکنند و او را به حال خود بگذارند. همه دست از کار مىکشند و هر کسى در گوشهاى بر زمین مىافتد و ناله و شیون سر مىدهد. گاهى هم بلند مىشوند تا بدن بىجان رهبرشان را ببویند و ببوسند و دوباره گریان و نالان در گوشهاى مىافتند. جسم پدر امت مانند شمع خاموشى افتاده است و کسى هم یاراى کنترل جماعت حاضر که شامل خانواده امام، پرستاران و پزشکان و اعضاى دفتر امام هستند را ندارد. اصلاً کسى نیست که به فکر این مسأله باشد!
زنى چادر نماز به کمر بسته و هراسان وارد مىشود و شیون کنان خود را به جسم و تخت امام مىرساند، ایشان را غرق بوسه مىکند و آنگاه کنار تخت بر زمین مىنشیند و ناله سر مىدهد؛ او یکى از دختران امام و احتمالاً همسر مرحوم اشراقى است که حامى و مونس
خود را هم اکنون از دست داده است و همانند سایر زنان جامعه ما گریه و زارى مىکند و از عمق جان پدر را مىخواند. او صحنه را دو چندان حزنانگیز کرده است و اکنون برادر و تنها پسر بازمانده از
پدر و سنگ زیرین آسیاب این خانواده به وظیفه خود عمل مىکند. او خواهر را به بیرون از اتاق هدایت مىکند و سپس با خلوت کردن اتاق، خود به درد دل با جسم بىجان پدر مىنشیند و براى دقایقى پیشانى به صورت پدر مىگذارد و سرشک غم از دیده مىبارد.
بى نظمى و ناله همچنان ادامه دارد تا اینکه پس از دقایقى آقاى رفسنجانى ـ رئیس مجلس و همسایه امام ـ سر مىرسد. او جمعیت پریشان و گریان را در گوشهاى از سالن جمع مىکند و در چند جمله خطرهایى را که امکان دارد براى مملکت در این وضعیت پیش بیاید،
متذکر مىشود؛ و تقاضا مىکند که صداى گریهها نباید به بیرون برود و همسایهها هم نباید فعلاً این موضوع را بفهمند؛ زیرا هم توان کنترل مردم و دوستداران امام نیست و هم امکان دارد دشمن از این
وضعیت سوءاستفاده کند. آنگاه جمعیت کمى آرام مىگیرند و در خلوت و سکوت به آرامى اشک مىریزند. تیم پرستارى ـ پزشکى هم به ساختمان مجاور بیمارستان مى روند و هر کسى در گوشهاى قرار مىگیرد.
منبع: گوهرى در دستهاى لرزان، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى(س)، 1384 ص55.
.
انتهای پیام /*