دیدگاه ها و نظرات
| ارسال به دوستان 0

ارث خواهر و برادر

پرتال امام خمینی (س) / استفتائات

سؤال: در چه صورتی ارث به برادر و خواهر متوفی می‌رسد؟

پاسخ کارشناس:
خداوند متعال در آیه ۱۲ سوره نساء در باره ارث کلاله امی می‌فرماید:
وَ إِنْ کانَ رَجُلٌ یُورَثُ کَلالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِکُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ کانُوا أَکْثَرَ مِنْ ذلِکَ فَهُمْ شُرَکاءُ فِی الثُّلُثِ مِنْ بَعْدِ وَصِیَّةٍ یُوصی‌ بِها أَوْ دَیْنٍ غَیْرَ مُضَارٍّ وَصِیَّةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَلیمٌ.
و اگر مردی یا زنی بمیرد که وارثش کلاله او باشند (یعنی پدر و مادر و فرزند نداشته باشد) و یک برادر و یا خواهر (اُمّی) داشته باشد در این فرض سهم ارث هر یک نفر از آنها یک سُدس خواهد بود و اگر بیش از یک نفر باشد همه آنها ثلث ترکه را به اشتراک ارث برند، بعد از خارج کردن بدهی و حقّ وصیّت میّت در صورتی که وصیّت یا بدهی زیان‌آور نباشد. این حکمی است که خدا سفارش فرموده، و خدا دانا و بردبار است.
در آیه ۱۷۶ نیز در باره حکم ارث کلاله أبوینی و أبی آمده است: یَسْتَفْتُونَکَ قُلِ اللَّهُ یُفْتیکُمْ فِی الْکَلالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَکَ لَیْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَها نِصْفُ ما تَرَکَ وَ هُوَ یَرِثُها إِنْ لَمْ یَکُنْ لَها وَلَدٌ فَإِنْ کانَتَا اثْنَتَیْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثانِ مِمَّا تَرَکَ وَ إِنْ کانُوا إِخْوَةً رِجالاً وَ نِساءً فَلِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ أَنْ تَضِلُّوا وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلیمٌ.
(ای پیغمبر) از تو درباره کلاله (یعنی برادر و خواهر پدری یا پدری و مادری) فتوا خواهند، بگو: خدا چنین فتوا می‌دهد که هر گاه کسی بمیرد در حالی که فرزند نداشته باشد و او را خواهری باشد، وی را نصف ترکه است و او نیز از خواهر ارث برد اگر خواهر را فرزند نباشد. و اگر میت را دو خواهر باشد آن‌ها را دو ثلث ترکه است. و اگر میت را چندین برادر و خواهر است در این صورت ذکور دو برابر اِناث ارث برند. خدا (احکام خود را) برای شما بیان می‌کند تا گمراه نشوید، و خدا به همه چیز دانا است.

انساب در طبقه دوم
انساب، سه طبقه می‏‌باشند: ... طبقه دوم: اخوه (برادر و خواهر) و اولاد آن‏‌ها - که به «کلاله» نامیده می‌‏شوند - و اجداد به طور مطلق، می‌‏باشند و هیچ یک از این‌‏ها در صورت وجود یک نفر از طبقه سابق، ارث نمی‌‏برد. [۱]

فرض خواهر و برادر
وارث، یا با «فرض» ارث می‏‌برد یا با «قرابت»، و مقصود از «فرض»، همان سهم مقدر و کسر معین‌‏شده‏‌ای است که خدای متعال آن را در کتاب کریمش نام برده است و فروض شش تا می‌‏باشد و صاحبان این فرض‏‌ها سیزده (گروه) هستند. [۲] پس فرض خواهر و برادر متوفی «نصف است برای خواهر یگانه پدر و مادری یا پدری، در صورتی که برادر این چنینی با او نباشد.» [۳] و «ثلث (یک سوم) است برای برادر و خواهر مادری، در صورتی که متعدد باشند.» [۴] و «دو ثلث است برای دو خواهر - و بیشتر - پدر و مادری، در صورتی که برادر پدر و مادری نباشد، یا دو خواهر - و بیشتر - پدری است در صورتی که برادر پدری نباشد.» [۵] و «سدس (یک ششم) است برای برادر یا خواهر مادری، در صورتی که از طرف مادر، متعدد نباشند.» [۶] از ملاحظه فروض ظاهر می‌‏شود که بعضی از طبقه اول و دوم اصلاً فرضی ندارند و بعضی از آن‏‌ها مطلقا دارای فرض می‏‌باشند و بعضی از آن‌‏ها در بعضی از حالات - نه در همه حالات - صاحب فرض می‌‏باشند مانند «یک خواهر و دو خواهر پدری و پدر و مادری، پس این‏‌ها فرض دارند در صورتی که مردی با این‌‏ها نباشد و اگر مردی باشد دارای فرض نمی‌‏باشند.» [۷]

کم و زیاد نشدن فرض برادر و خواهر
کسی که دارای فرض می‏‌باشد بر دو قسم است: اول کسی است که فقط یک فرض دارد و فرض این شخص به تبدّل احوال، کم و زیاد نمی‌‏شود مانند ... یک خواهر و دو خواهر پدری یا پدر و مادری در صورتی که برادر نباشد؛ زیرا فرض این‏‌ها نصف یا دو ثلث است مطلقا و این‏‌ها اگر چه در بعضی از حالات - نه همه حالات - صاحب فرض می‏‌باشند، اما فرض این‌‏ها به تغیّر حالات نه کم می‌‏شود و نه زیاد. و گاهی کسی است که در هر حالی دارای فرض است که به تبدّل احوال، تغییر پیدا نمی‏‌کند. و این مانند برادر مادری یا خواهر مادری است که در صورت یکی بودن فرض او سدس است و در صورت تعدّد، ثلث است که در هیچ یک از حالات کم و زیاد نمی‏‌شود. دوم کسی است که فرضش با تبدّل احوال تغییر پیدا می‏‌کند مانند مادر؛ زیرا گاهی فرض او ثلث و گاهی دیگر سدس است. و همچنین است زوجین؛ زیرا با نبودن فرزند نصف و ربع است و با بودن او ربع و ثمن می‌‏باشد. [۸]

امکان و امتناع اجتماع فروض
فروض شش‌گانه با ملاحظه اجتماع آن‏‌ها با صورت‏‌هایی که از آن متصور می‏‌شود سی و شش صورت می‏‌شود که از ضرب شش در شش به دست می‌‏آید و اگر صورت‏‌های تکراری که پانزده صورت است، ساقط شود بیست و یک صورت باقی می‌‏ماند. [۹] صورت‏‌های گذشته غیر تکراری بعضی از آن‏‌ها اجتماعشان صحیح است و بعضی از آن‏‌ها و لو به جهت بطلان عول اجتماعشان ممتنع می‌‏باشد؛ پس ممتنع‏‌های آن‏‌ها هشت است، و آن‏‌ها اجتماع نصف با دو ثلث، و ربع با مثل خودش و با ثمن، و ثمن با مثل خودش و با ثلث، و دو ثلث با مثل خودشان، و ثلث با مثل خودش و با سدس است. و صورت‏‌های صحیح، بقیه آن‌‏ها می‌‏باشد؛ زیرا نصف با مثل خودش مانند زوج و یک خواهر پدری یا پدر و مادری و با ربع مانند یک دختر و زوج و با ثمن مانند یک دختر با زوجه و با ثلث مانند زوج و مادر با نبود حاجب و با سدس مانند زوج و یکی از کلاله مادر جمع می‌‏شود؛ پس نصف با فرض‏‌های شش‌گانه جمع می‌‏شود مگر یک فرض که به جهت عول باطل است و دو خواهر اگر با زوج با هم باشند به قرابت - نه به فرض - ارث می‏‌برند و نقص بر آن‌‏ها وارد می‌‏شود. و ربع با دو ثلث مانند زوج و دو دختر و با ثلث مانند زوجه و چند نفر از کلاله مادر و با سدس مانند زوجه و یک نفر از کلاله مادر جمع می‏‌شود. و ثمن با دو ثلث مانند زوجه و دو دختر و با سدس مانند زوجه و یکی از پدر و مادر با وجود فرزند جمع می‌‏شود. و دو ثلث با ثلث مانند دو خواهر پدری و بیشتر و اخوه مادری و با سدس مانند دو دختر و یکی از پدر و مادر جمع می‌‏شود. و سدس با مثل خودش مانند پدر و مادر با وجود فرزند جمع می‌‏شود. [۱۰]

۱۴۰۲/۰۵/۳۰ – محمد ساعدی

[۱] موسوعة الإمام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص:۴۱۲، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، المرتبة الثانیة، موسسة تنظیم و نشر آثار الإمام الخمینی (قدس سره) - ایران - تهران، چاپ: ۳، ۱۴۳۴ ه.ق.
[۲] همان، ص:۴۰۳، الامر الثالث فی السهام.
[۳] همان.
[۴] همان.
[۵] همان.
[۶] همان.
[۷] همان، مسأله۱.
[۸] همان، مسأله۲.
[۹] همان، ص:۴۰۴، مسأله۵.
[۱۰] همان، مسأله۶.

دیدگاه ها و نظرات

برای ارسال نظرات از فرم پایین صفحه استفاده کنید.
مسئولیت نوشته‌ها بر عهده نویسندگان آنهاست و گذاشتن آنها به معنی تائید نظرات آنها نیست.
*
*
دیدگاه شما با موفقیت ارسال شد.
دیدگاه شما پس از تایید توسط مدیریت، نمایش داده خواهد شد.