پرتال امام خمینی (س) / استفتائات
سؤال: قرض دادن به کسی که چنین درخواستی دارد آیا واجب است؟
پاسخ کارشناس:
مَنْ ذَا الَّذی یُقْرِضُ اللهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثیرَةً وَ اللهُ یَقْبِضُ وَ یَبْسُطُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (سوره بقره، آیه ۲۴۵) کیست که به خدا قرض نیکویی دهد، (و بدون منت، انفاق کند،) تا خداوند آن را برای او، چندین برابر کند؟ و خداوند است که (روزیِ بندگان را) محدود یا گسترده میسازد (و انفاق، هرگز باعث کمبود روزی کسی نمیشود). و (سرانجام همگی) به سوی او بازمیگردید.
تعریف قرض
قرض عبارت است از اینکه مالی را با ضمان، ملک دیگری نماید، به اینکه به عهده او باشد که خود آن مال یا مثل یا قیمت آن را بپردازد. و به تملیککننده «مقرض» و به قبولکننده ملک «مقترض» و «مستقرض» گفته میشود. [۱] قرض، عقدی است که احتیاج دارد به ایجابی مانند قول قرضدهنده: «قرض دادم به تو» یا آنچه که این معنی را برساند و به قبولی که دلالت بر رضایت به ایجاب کند. و عربی بودن در آن معتبر نیست، بلکه با هر لغتی واقع میشود، بلکه با دادن عین و گرفتن آن به این عنوان، معاطات در آن جاری میشود. و آنچه از قبیل بلوغ و عقل و قصد و اختیار و غیر آن در دو طرف عقد اعتبار دارد، در قرضدهنده و قرضگیرنده معتبر میباشد. [۲]
استحباب قرض دادن
به فتوای امام خمینی (س): قرض دادن به مؤمن، مخصوصاً برای صاحبان نیاز، از مستحبات مؤکّد میباشد به خاطر اینکه نیاز او برآورده و گرفتاریش برطرف میشود. که از پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم است: «هر کسی به برادر مسلمانش قرض دهد، در مقابل هر درهمی که به او قرض داده به وزن کوه احد از کوههای رضوی و طور سینا، برای او حسنه است. و اگر در مطالبهاش با او مدارا کند به خاطر این مدارا مانند برق جهنده فروزان، بدون حساب و عذاب از صراط میگذرد. و هر کس برادر مسلمانش نزد او از سختی خبر دهد و آن شخص به او قرض ندهد خداوند عزّ و جلّ در روزی که نیکوکاران را جزا میدهد، بهشت را بر آن شخص حرام میکند». [۳] و به همان اندازهای که قرض به ربا محکوم است به همان اندازه قرض به حسنه و بدون ربا و همین طور قرض دادن به همان اندازه مطلوب است. [۴]
۱۴۰۲/۰۵/۱۸ – محمد ساعدی
[۱] موسوعة الإمام الخمینی، ج۲۲، تحریر الوسیلة، ج۱، ص:۶۹۳، کتاب الدین و القرض، القول فی القرض، موسسة تنظیم و نشر آثار الإمام الخمینی (قدس سره) - ایران - تهران، چاپ: ۳، ۱۴۳۴ ه.ق.
[۲] همان، ص:۶۹۳، مسألة۳.
[۳] همان، ص:۶۹۳، مسألة۲.
[۴] صحیفه امام، ج۱۲، ص: ۴۲۸.