پرتال امام خمینی (س) / استفتائات
سؤال: انسان در چه صورتی میتواند در دادگاه شهادت دهد؟
پاسخ کارشناس:
به فتوای امام خمینی (س): ملاک در شهادت، علم قطعی و یقین است. بنا بر این آیا واجب است که علم - در جایی که ممکن است - مستند به حواس ظاهری باشد مانند دیدن در دیدنیها و شنیدن در شنیدنیها و چشیدن در چشیدنیها و به همین صورت؛ پس اگر علم قطعی به چیزی - از غیر مبادی حسّی حتی در دیدنیها - از شنیدنی که مفید علم قطعی است پیدا شود، شهادت جایز نیست، یا علم قطعی با هر سببی باشد کفایت میکند مانند علمی که از تواتر و شهرت پیدا میشود؟ دو وجه است، اشبه دومی است. البته جواز شهادت در جایی که علم از امور غیر عادی مانند جفر و رمل حاصل شود مشکل است؛ اگر چه برای خود عالم حجت است.[۱]
شهادت به استناد تسامع و استفاضه مفید علم
تسامع (شیاع) و استفاضه (مرحلهای از شهرت است) اگر مفید علم باشند، شهادت به آنها، نه به جهت مجرد استفاضه، بلکه به جهت حصول علم جایز است و در این صورت انحصار به امور خاصی مانند وقف و زوجیت و نسب و ولاء و ولایت و مانند اینها ندارد، بلکه در دیدنیها و شنیدنیها در صورتی که از تسامع و استفاضه علم قطعی پیدا شود، جایز است. و اگر مفید علم نباشند و فقط مفید ظن - و لو نزدیک به علم - باشند، شهادت به مسبّب جایز نیست؛ البته شهادت به سبب جایز است، به اینکه میگوید: «این مشهور و مستفیض است» یا «چنین گمان دارم» یا از استفاضه چنین گمان میکنم.[۲]
شهادت به مقتضای امارات و اصول شرعیه
آیا شهادت به مقتضای ید و بیّنه و استصحاب و مانند اینها از امارات و اصول شرعیه جایز است، پس همان طوری که خریدن آنچه که در دست او است یا بیّنه یا استصحاب بر ملک او قائم است جایز است، همچنین شهادت بر ملکیت هم جایز میباشد و خلاصه تکیه کردن بر آنچه که ظاهراً حجت شرعی بر ملک است جایز میباشد پس شهادت میدهد به اینکه آن ملک است در حالی که اراده میکند ملکیت را در ظاهر شرع؟ دو وجه است، که وجیهترین آنها عدم جواز است مگر با قیام قرائن قطعی که موجب قطع باشند. البته شهادت به ملکیّت ظاهری با تصریح به آن، به اینکه بگوید: این ملک او است به مقتضای ید او یا به مقتضای استصحاب؛ نه به طور مطلق، جایز میباشد. و روایتی به جواز شهادتی که مستند به ید میباشد وارد شده است. و همچنین است استصحاب.[۳]
اثر ادای شهادت
حکم حاکم تابع شهادت میباشد؛ پس اگر شهادت مطابق با واقع باشد حکم ظاهراً و واقعاً نافذ است؛ وگرنه ظاهراً نافذ است، نه واقعاً و آنچه که حاکم حکم کرده است برای مشهود له، با علم او به اینکه شهادت باطل است برایش مباح نیست؛ خواه دو شاهد، بطلان شهادتشان را بدانند یا صحت آن را اعتقاد داشته باشند.[۴]
۱۴۰۲/۰۵/۱۷ – محمد ساعدی
[۱] موسوعة الإمام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص:۴۷۶، کتاب الشهادات، القول فیما به یصیر الشاهد شاهدا، مسألة۱، موسسة تنظیم و نشر آثار الإمام الخمینی (قدس سره) - ایران - تهران، چاپ: ۳، ۱۴۳۴ ه.ق.
[۲] همان، ص:۴۷۶، مسألة۲.
[۳] همان، ص:۴۷۷، مسألة۳.
[۴] همان، ص:۴۸۰، کتاب الشهادات، فروع، الثانی.