پرتال امام خمینی (س) / استفتائات
سؤال: آیا انسان میتواند زیر بار تحمل شهادت نرود یا اینکه پذیرفتن دعوت به آن واجب است؟
پاسخ کارشناس:
خدای حکیم در کتاب کریم فرموده است: وَلاَ یَأْبَ الشُّهَدَاء إِذَا مَا دُعُواْ (سوره بقره، آیه شریفه ۲۸۲) و شاهدان چون به شهادت دعوت شوند، نباید که از شهادت خودداری کنند.
ملاک در شهادت
به فتوای امام خمینی (س) «ملاک در شهادت، علم قطعی و یقین است. بنا بر این آیا واجب است که علم - در جایی که ممکن است - مستند به حواس ظاهری باشد مانند دیدن در دیدنیها و شنیدن در شنیدنیها و چشیدن در چشیدنیها و به همین صورت؛ پس اگر علم قطعی به چیزی - از غیر مبادی حسّی حتی در دیدنیها - از شنیدنی که مفید علم قطعی است پیدا شود، شهادت جایز نیست، یا علم قطعی با هر سببی باشد کفایت میکند مانند علمی که از تواتر و شهرت پیدا میشود؟ دو وجه است، اشبه دومی است. البته جواز شهادت در جایی که علم از امور غیر عادی مانند جفر و رمل حاصل شود مشکل است؛ اگر چه برای خود عالم حجت است.» [۱]
اثر ادای شهادت
حکم حاکم تابع شهادت میباشد؛ پس اگر شهادت مطابق با واقع باشد حکم ظاهراً و واقعاً نافذ است؛ وگرنه ظاهراً نافذ است، نه واقعاً و آنچه که حاکم حکم کرده است برای مشهود له، با علم او به اینکه شهادت باطل است برایش مباح نیست؛ خواه دو شاهد، بطلان شهادتشان را بدانند یا صحت آن را اعتقاد داشته باشند. [۲]
حکم تکلیفی تحمل و ادای شهادت
با توجه به نقش بینه و شهادت شهود در اثبات دعاوی و اهمیت تحمل شهادت در حفظ حقوق و بسط عدالت، وجوب و عدم وجوب پذیرش دعوت برای تحمل شهادت در فقه محل بحث قرار گرفته است. به نظر امام خمینی (س) «احوط (وجوبی) وجوب تحمل شهادت است برای کسی که اهلیت آن را دارد، در صورتی که به آن دعوت شود و وجوب آن - در فرض وجوب - کفایی است و بر او متعین نمیباشد مگر اینکه غیر از او کسی نباشد که آن را تحمل نماید. و در وجوب ادای شهادت - در صورتی که از او مطالبه شود - اشکالی نیست و این وجوب هم در اینجا کفایی است.» [۳]
تحمل شهادت و ادای آن توسط نابینا و ناشنوا
برای نابینا و ناشنوا تحمل شهادت و ادای آن، اگر واقعه را بدانند، جایز است؛ پس اگر شخص ناشنوا افعال را مشاهده کند شهادت او در آنها جایز است و در روایتی است که: شهادت او در قتل به اولین قولش - نه به دومی - مأخوذ است، ولی این روایت کنار گذاشته شده است. و اگر نابینا بشنود و صاحب صدا را از روی علم بشناسد، شهادتش جایز است. و همچنین تحمل شهادت و ادای آن برای شخص لال صحیح است؛ پس اگر حاکم اشاره او را بداند، حکم میکند و اگر اشاره او را نفهمد، در آن به دو مترجم عادل اعتماد میکند. و شهادت شخص لال اصل میباشد و حاکم به واسطه شهادت او حکم مینماید.[۴]
۱۴۰۲/۰۵/۱۷ – محمد ساعدی
[۱] موسوعة الإمام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص:۴۷۶، کتاب الشهادات، القول فیما به یصیر الشاهد شاهدا، مسألة۱، موسسة تنظیم و نشر آثار الإمام الخمینی (قدس سره) - ایران - تهران، چاپ: ۳، ۱۴۳۴ ه.ق.
[۲] موسوعة الإمام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص:۴۸۰، کتاب الشهادات، فروع، الثانی، موسسة تنظیم و نشر آثار الإمام الخمینی (قدس سره) - ایران - تهران، چاپ: ۳، ۱۴۳۴ ه.ق.
[۳] موسوعة الإمام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص:۴۸۰، کتاب الشهادات، فروع، الثالث، موسسة تنظیم و نشر آثار الإمام الخمینی (قدس سره) - ایران - تهران، چاپ: ۳، ۱۴۳۴ ه.ق.
[۴] موسوعة الإمام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص:۴۷۶، کتاب الشهادات، القول فیما به یصیر الشاهد شاهدا، مسألة۴، موسسة تنظیم و نشر آثار الإمام الخمینی (قدس سره) - ایران - تهران، چاپ: ۳، ۱۴۳۴ ه.ق.