دیدگاه ها و نظرات
| ارسال به دوستان 0

بطلان نماز در حال مستی

پرتال امام خمینی (س) / استفتائات

سؤال: نماز خواندن در حال مستی صحیح است یا باطل؟

پاسخ کارشناس:
خداوند حکیم در قرآن کریم می‌فرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُکَارَیٰ حَتَّیٰ تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ (سوره نساء، آیه ۴۳) ای اهل ایمان، هرگز در حال مستی به نماز نیایید تا بدانید چه می‌گویید (و چه می‌کنید).

اهل معرفت گویند باب عبادات مطلقا باب ثنای معبود است، منتها هر یک از آن‌ها ثنای حق است به نعتی از نعوت و اسمی از اسماء مگر نماز که ثنای حق است به جمیع اسماء و صفات‏.» [۱] و «ثنای معبود از فطریاتی است که جمیع سلسله بشر بر آن مخمّرند و فطرت حکم به لزوم آن می‏‌کند، و خاضع برای کامل و مطلق و جمیل مطلق و منعم مطلق و عظیم مطلق است. و چون کیفیت ثنای ذات مقدس را احدی نمی‏‌تواند کشف کند، زیرا که آن فرع معرفت به ذات و صفات و کیفیت [ارتباط] غیب به شهادت و شهادت به غیب است و این از برای کسی میسور نیست جز از طریق وحی و الهام الهی، از این جهت عبادات مطلقا توقیفی است و موظف از جانب حق است و احدی از پیش خود حق ندارد تشریعی کند و عبادتی بتراشد. و آنچه از تواضع و احترامات در پیشگاه بزرگان و سلاطین معمول و متداول است، در آن پیشگاه مقدس ارجی و قیمتی ندارد. پس‏ انسان باید گوش و چشم را باز کند و از طریق وحی و رسالت کیفیت عبادت و عبودیت را اخذ کند و خود در آن تصرفی نکند.» [۲]

از همین جهت است که: در عبادات نیت [۳] و اخلاص در نیت [۴] واجب شمرده شده است تا آدمی در حار عبادت بداند و ملتف باشد که چه می‌کند و در چه ساحت مقدسی ایستاده است.
و «نیّت‏ عبارت است از قصد انجام کار. و در نیّت، تقرّب به خدای متعال و فرمانبری امر او معتبر است. و در نیّت، به زبان آوردن لازم نیست، زیرا نیّت کاری است مربوط به قلب، چنان که در نیّت، اخطار قلبی - یعنی آوردن عمل در فکر و حاضر کردن آن در خاطر - واجب نیست که در فکر و خزانه خیال خود، این معنی را مرتّب نماید که مثلاً، فلان نماز را جهت فرمانبری امر خدا می‏‌خوانم، بلکه وجود داعی و محرّک (انگیزه) کفایت می‏‌کند. و داعی آن است که انسان اجمالاً اراده‏‌ای داشته باشد که او را به صدور فعل وادار کند و این اراده و خواست قلبی ناشی از خواسته‌‏های درونی او است به گونه‌‏ای که به واسطه داشتن این داعی از این‌که ساهی (اشتباه کار) یا غافل (بی‌‏توجه) باشد خارج شده و کار او - همانند سایر کارهای ارادی و اختیاری - جزء کارهای فاعل مختار به شمار می‌‏آید و (در اینجا) انگیزه و وادار کننده انسان به عمل، امتثال امر خداوند و مانند آن می‏‌باشد.» [۵]

بنابر این از شخص مست که هوش و اراده و اختیار از کف‌اش رفته و در وادی غفلت‌ افتاده است و نه نیتی در کار او است و نه اخلاصی، نمازی که عبادت و صحیح باشد بر نیاید؛ چه رسد به قبولی نماز و جهات کمال آن مثل حضور قلب که امام خمینی در تحریرالوسیله در خصوص آن می‌فرماید: «سزاوار است که نمازگزار در سرتاسر نماز - چه در افعال و چه در اقوال - حضور قلب داشته باشد؛ زیرا که برای عبد آن مقداری از نماز او، نماز محسوب می‏‌شود که در آن، با حضور قلب باشد. و حضور قلب یعنی کاملًا به نماز و آنچه را که در آن می‏‌گوید توجه داشته باشد و به حضرت معبود جلّ جلاله کاملاً متوجه باشد و بخواهد که عظمت و جلال وهیبت او را درک کند و قلب خود را از غیر او خالی نماید، به همین جهت خود را در پیشگاه سلطان سلاطین و بزرگ بزرگان می‏‌بیند که او را خطاب کرده و با او مناجات‏ می‌‏نماید، پس وقتی که چنین حالتی را در خود بیابد در دل او هیبتی می‏افتد که او را می‏هراساند، سپس خود را در ادای حق خدای تعالی مقصّر می‏بیند و در نتیجه خوف او در دلش قرار می‏گیرد و پس از آن به رحمت واسعه حق می‏‌نگرد و امیدوار به پاداش نیک او می‏‌شود. و در نتیجه حالتی بین خوف و رجاء برایش پیدا می‏‌شود و این صفت «کاملین» است و این حالت بر حسب درجات عبادت کنندگان، درجات گوناگون و مراتب بی‌شماری دارد. و برای نمازگزار سزاوار است که دارای خضوع و خشوع و سکون و وقار بوده و با هیأتی نیکو قبل از نماز عطر زده و مسواک نموده و شانه بزند و سزاوار است مانند کسی که با نماز وداع می‏‌کند نماز بخواند (گویا آخرین نمازش می‏‌باشد و بعد از آن خواهد مرد)، پس توبه و انابه و استغفارش را تجدید نماید و سزاوار است در پیشگاه پروردگارش مانند عبد ذلیلی که در مقابل مولایش می‌ایستد، بایستد و سزاوار است در گفتن ایاک نعبد و ایاک نستعین؛ «تنها تو را می‌‏پرستیم و فقط از تو کمک می‌‏جوییم» راستگو باشد و مبادا این جمله را بگوید در حالی که هوای نفس خویش را می‌‏پرستد و از غیر مولایش کمک می‏‌جوید و سزاوار است که کوشش کند تا موانع قبول نماز را از خود دور نماید مانند خودپسندی و حسد و تکبر و غیبت و ندادن زکات و سایر حقوق واجب که مانع قبول نماز می‌‏باشند.» [۶]

۱۴۰۲/۰۵/۱۶ – محمد ساعدی

[۱] موسوعة الإمام الخمینی، ج۴۶، شرح چهل حدیث (اربعین حدیث) ؛ ص۴۷۷، موسسة تنظیم و نشر آثار الإمام الخمینی (قدس سره) - ایران - تهران، چاپ: ۳، ۱۴۳۴ ه.ق.
[۲] همان.
[۳] موسوعة الإمام الخمینی، ج۲۲، تحریر الوسیلة، ج۱، ص:۱۶۴، کتاب الصلاة، القول فی النیة، مسأله۱، موسسة تنظیم و نشر آثار الإمام الخمینی (قدس سره) - ایران - تهران، چاپ: ۳، ۱۴۳۴ ه.ق.
[۴] همان، مسأله۲.
[۵] همان، مسأله۱.
[۶] همان، ص:۱۶۳، کتاب الصلاة، المقدمة السادسة.

دیدگاه ها و نظرات

برای ارسال نظرات از فرم پایین صفحه استفاده کنید.
مسئولیت نوشته‌ها بر عهده نویسندگان آنهاست و گذاشتن آنها به معنی تائید نظرات آنها نیست.
*
*
دیدگاه شما با موفقیت ارسال شد.
دیدگاه شما پس از تایید توسط مدیریت، نمایش داده خواهد شد.